۱۸آبان۹۹
مکافات اتودینامیکی
«حساسیت جامعه ایران در قبال انتخابات آمریکا میتواند ناشی از یک تحول عمیق زیرپوستی باشد که ممکن است دست به هر اقدام ناخوشایندی هم بزند. این شرایط میتواند در نهایت آن را از هر گونه فعل منطقی در بحرانها بر حذر دارد»(روزنامه حکومتی ابتکار ۱۴آبان ۹۹).
***
ویژگی قابلتوجه جامعهی ایران
در گذار و عبور از صفحات مجازی اینترنتی و شبکههای اجتماعی و با مرور رسانههای
ایرانیان در خارج کشور و نیز رسانههای حکومتی، مشاهده خواهیم کرد که بیشترین
مطالب ایرانیان داخل و خارج کشور گویای توجه به موضوعات سیاسی و صنفی پیرامون
حکومت آخوندها و شرایط بحرانی ایران تحت سلطهی دیکتاتوری مذهبی میباشد. از طرفی کارگزاران
و برخی رسانههای حکومتی طی چند ماه اخیر بارها و بارها به ابراز وحشت از میزان واکنش
شبکههای اجتماعی نسبت به جنایات سیاسی و اقتصادی رژیمشان پرداختهاند.
این برآورد از ویژگی قابلتوجه جامعهی ایران و واکنشهای هیستریک کارگزاران
حکومت آخوندها نسبت به آن، گویای چه واقعیتی است؟
اصل تأثیر متقابل
قبل از پرداختن به جنبههای مختلف چنین مختصاتی از جامعه ایران و رابطه آن با
حاکمیت و دولت آخوندی، باید یادآوری نمود که در جوامع تحت سلطهی دیکتاتوری، حاکمیتهای
سیاسی تمام تلاششان را میکنند تا با دستگاههای تبلیغاتی و تلقینهای روانشناسی
یا مذهبی، مردم و جامعه را از پرداختن به امر سیاست و دخالت در آن بازدارند؛ چرا
که میتواند راه به نقد دولت و در ادامه راه به ایستادن مقابل دولت و نفی آن ببرد.
در جوامعی که مردم به روزنامهها و اخبار نسبت به عملکرد دولتها واکنش
دارند، دو واکنش از جانب حاکمیتها متصور است: یکی پرداخت بهای دمکراسی و پذیرفتن
نقد نظر و رأی مردم و دیگری اعمال دیکتاتوری مطلق سیاسی و مذهبی.
۲خصلت مکمل دیکتاتوری
فقاهتی
در این میان ویژگی جمهوری اسلامی آخوندی از همان آغاز سلطهگری، بنا نهادن
امر مطلق حکومت فقیه بوده است. یک مطلقگرایی سیاسی و مذهبی با ۲خصلت مکمل همدیگر:
الف ــ همگان باید به ولایت امری ولیفقیه گردن نهاده و لبیک گفته و حتی در
ذمهی آن باشند.
ب ــ هیچگونه صدا، فعالیت و حضور مخالف این مطلقگرایی، تحمل نشده و در زمرهی
طاغی و باغی و مخالفت با نمایندهی خدا و اسلام شناسانده میشود.
در ۴۱سال گذشته همین ۲خصلت مکمل بودهاند که نظام آخوندی را از چهارچوب تعاریف
دیکتاتوریهای شناخته شده فراتر برده و آمر و عامل افسارگسیختهترین جنایات نموده
است.
از این رو این حاکمیت با بازوهای نظامی و بهاصطلاح عقیدتیش سراغ خصوصیترین
پندار و کردار و گفتار مردم ایران رفته و سیاستش همواره این بوده که اقشار مختلف
جامعه ایران را از متخصصین، دانشمندان، هنرمندان تا ورزشکاران و نویسندگان و... به
قید سلطه و صدارت مطلق ولی امر خودساختهاش درآورد.
این ویژگی که رسانههای حکومتی از آن با عنوان «سیاسی شدن جامعه ایران» اسم
میبرند، نتیجه و حاصل این ۲خصلت مکمل
همدیگر، در نظام آخوندی است. اما این همهی ماجرا نیست. باید دید تجاوزی که به حریم
زندگی و افکار انسانها و به حقوقبشر یک جامعه، آن هم با افسارگسیختهترین جنایات
هولناک توسط رژیم ملایان صورت گرفته، چه واکنشی داشته و منجر به چه رویکرد سیاسی و
اجتماعی و صنفی در ایران شده است. این واکنش، همان ویژگی بارز برانگیختگی عمومی و
سیاسی شدن جامعهی ایران در برابر نظام ولایت فقیه است.
مجازات
با سیاسی شدن جامعه ایران، اکنون رژیم آخوندی دچار مجازات اتودینامیک شده است.
آثار تمام دستاندازیها به امورات زندگی شخصی و نیز تجاوز به حدود آزادیهای فردی
و اجتماعی، در حافظهی عمومی انباشته شده و بدل به نفرت عمومی در برابر نظام ولایت
فقیه گشته است.
تشخیص منافع ملی در تحولات داخلی و بینالمللی
اکنون این جامعهی سیاسی شده در فرایند پیوند با ضرورت آزادی، به مطالبهی سرنگونی
حاکمیت آخوندی رسیده است. چنین جامعهای در تحولات سیاسی داخلی و بینالمللی، منافع
ملی و تاریخی ایران را در نفی کامل نظام آخوندی میبیند. از این رو معادلات بینالمللی
یا تعادلقوای جهانی را نیز از منظر دوری و نزدیکی آن به منافع ملی کشورش زیر نظر
دارد.
چنین واقعیتهای آشکار در جامعهی ایران است که روزنامهی حکومتی ابتکار در شماره
۱۴آبان ۹۹ نسبت به
آن ابراز نگرانی کرده و آن را «حساسیت ناشی از یک تحول عمیق» که ممکن است «به هر
اقدام ناخوشایندی» بیانجامد، توصیف میکند:
«حساسیت جامعه ایران در قبال انتخابات آمریکا میتواند ناشی از یک
تحول عمیق زیرپوستی باشد که ممکن است دست به هر اقدام ناخوشایندی هم بزند. این
شرایط میتواند در نهایت آن را از هر گونه فعل منطقی در بحرانها بر حذر دارد».
در همین رابطه این روزنامه ویژگی و نشانی دیگری را از جامعهی ایران اعتراف میکند.
ویژگی و نشانهای که گویای بیاعتباری و طرد هرگونه تحلیل و تبلیغات کارگزاران نظام
در منظر مردم است. مردمی که «برای تحلیل وقایع در هر نقطه از دنیا، این وظیفه را
خود برعهده گرفتهاند».
«در واقع این جامعه بهجای اعتماد به کارگزاران، برای تحلیل وقایع
در هر نقطه از دنیا، این وظیفه را خود برعهده گرفته است».
همانطور که اشاره شد، سیاسی شدن جامعهی ایران، مجازات اتودینامیک دیکتاتوری تمامیتخواه و انحصارطلب ولایت فقیهی است. جامعهای که اکنون هر تحول داخلی و بینالمللی را از منظر تحقق منافع ملی مردم ایران با شاخص کنار زدن مانع اصلی تحقق این منافع یعنی رژیم آخوندی، دنبال میکند.