۱۱آبان۹۹
مرگ بر دیکتاتور
یک سنت دیرینه
در ۶۷سال گذشته که از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ آغاز میشود، تأثیرگذاری نتایج انتخابات آمریکا بر حاکمیت سیاسی ایران، بدل به یک سنت شده است. در این ۶۷سال هر دولتی اعم از شاهی و شیخی بر سر کار بوده، همواره چشم به نتیجهی انتخابات آمریکا داشته است. از طرف دیگر نتایج این انتخابات هم بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر سیاستگذاری حاکمان ایرانی اثر بالفعل داشته است.
همیشه قاعده با یک استثنا
از یک ماه پیش به این سو که به روز انتخابات آمریکا نزدیک میشویم، دستگاه
تبلیغات نظام آخوندی دو رویکرد را از جانب مقامات رژیم و رسانهها بروز میدهد.
خامنهای و روحانی و کارگزاران تصمیمگیرندهی رژیم تلاش میکنند نتیجه این انتخابات
مهم را بیتأثیر بر سیاستهای نظام جلوه دهند؛ از سوی دیگر رسانههای حکومتی در
جنگ باندی و جناحی، با خبرها و تحلیل و تفسیرهایی که ارائه میدهند، بر واقعیت
درونی نظام انگشت میگذارند و پشت پردههای سیاستگذاران حاکمیت و دولت جمهوری
اسلامی را نمایان میکنند.
واقعیت این است که خامنهای و رؤسای دولت دستنشاندهی وی در ۳۰سال گذشته بیش از هر دورهی مشابه قبل از آن، چشم به نتایج انتخابات
آمریکا دوختهاند و برای رقم زدن مطلوب آن به نفع رژیم از هیچ تلاش و تقلا و لابیگری
کوتاه نیامدهاند. بهترین گواه این واقعیت، تغییر سیاست آمریکا طی ۴سال گذشته نسبت به رژیم آخوندی است که راه مماشات دیرینه را با
این رژیم بست.
چهار دهه بیشترین چشمداشت به آمریکا
بنابراین دولتهای ادواریِ جمهوری اسلامی از خمینی تا خامنهای برخلاف شعارهای
میانتهی و دجالگرانهی ضدآمریکایی ــ که فقط مصرف درونی برای نظام و داخل ایران را
داشته ــ بیشترین چشمداشت را به نتایج انتخابات آمریکا داشتهاند. جمهوری اسلامی
آخوندی در میان کشورهای دنیا نیز از بیشترین مماشات و کمکرسانیِ دولتهای وقت
آمریکا در ایران و منطقه ــ بهخصوص در عراق و سوریه ــ برخوردار بوده؛ و قیمت
این سیاست را مردم و مقاومت پیشتاز آنها پرداختهاند.
فقط کافیست یادآوری شود که آمریکا و اروپا سالهای سال چشمشان را به قتلعام
زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، به
جنایات افسارگسیخته در دههی ۶۰ و کشتار
قیامکنندگان ایران از ۸۸ تا ۹۸ بستند. سالها سال چشمشان را به دخالتهای جنایتکارانهی نظام
آخوندی در عراق و سوریه بستند. در چهار دههی گذشته، همهی اینها با نتایج انتخابات
آمریکا از منظر رژیم ملایان تراز میشد و بر سر آنها تصمیمگیری صورت میگرفت.
حالا هر چقدر هم خامنهای، روحانی، سخنگوی دولت و کارگزاران نظام، ادعای عوامفریبانهی
توأم با دجالیتی عجین شده در تبلیغاتشان را بروز دهند که نتیجهی انتخابات آمریکا
هیچ فرقی برایشان ندارد، باید بیشتر یقین کرد که تمام جوارح نظام از خامنهای تا کارشناسان
سیاسی و لابیهایشان بسیج این تحول و عواقب و پیامدهایش هستند. اعتراف روزنامهی
حکومتی، پرده از دروغها و دجالگریهای خامنهای و روحانی برای دلگرمی دادن به
نیروهایشان برمیدارد. ماجرای انتخابات آمریکا و آثار آن آنقدر در رژیم بیخ دارد
که حتی این نتیجه را پیشدرآمدی برای نمایش ریاستجمهوری ۱۴۰۰ میدانند و برایش حساب باز کردهاند. دقت کنید:
«برخی در هر دو جناح، نتیجه انتخابات آمریکا را به وضعیت انتخابات
ریاستجمهوری ایران در بهار ۱۴۰۰نیز گره
زدهاند. مسألهی انتخابات آمریکا بین سیاسیون بیش از حد لازم مورد توجه قرار گرفته
است» (روزنامه آفتاب یزد، ۸آبان ۹۹).
چالش اصلی
این روزنامه تلاش میکند به خامنهای و روحانی و کارشناسان و مسؤلان نظام
هشدار دهد که اینقدر هم نباید غرق در انتخابات آمریکا شوند؛ قدری هم به فکر مردمی
باشند که اگر قربانی حفظ نظام به قیمت مماشات با آمریکا و اروپا شوند، نتیجهی نمایش
انتخابات ۱۴۰۰ را بر سر رژیم آوار
خواهند کرد:
«آنچه امروز چالش اصلی در صحنه سیاسی کشور است، انتظارات مردمی است
که باید آنها را مقدم بر پیشامدهای خارجی دانست. چالش، از دست رفتن اعتماد عمومی
نسبت به مسئولان است. این موضوعی است که اگر برای رفع آن چارهای اندیشیده نشود،
در ۱۴۰۰ کمترین میزان مشارکت را شاهد خواهیم بود»
(همان منبع).
چنین فضای دوگانه نسبت به انتخابات آمریکا بین کارگزاران نظام و رسانههای
حکومتی از یکطرف و نان و آب سفرهی مردم و انتخابات ۱۴۰۰ رژیم از طرف دیگر، تناقض دستگاه تبلیغاتی رژیم آخوندی شده است.
روزنامهی حکومتی آرمان هم در شمارهی ۸آبان ۹۹ نسبت به چنین فضای دوگانهیی هشدار میدهد:
«جامعه در یک رهاشدگی آشکار و پنهان قرار دارد. با توجه به در پیش
بودن انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اگر رویه
موجود تغییر نکند، مشارکت پایین مردم در انتخابات ۱۴۰۰ضربه مهلکی خواهد بود! بنابراین خطر در کمین است».
از نتایج سحر تا صبح دولت
خامنهای و روحانی اگر محذوریتهای ناگزیر سیاسی و پروتکلهای دیپلماتیک
نبود، حاضرند برای شکست ترامپ و انتخاب بایدن، سفرهی نذری هم بیاندازند؛ ولی با گفتارهای
مزورانهی سیاسی، صورتشان را سرخ نگه میدارند. خیال و تمنا و تصورات خامنهای و
روحانی در چشم دوختن به نتیجهی انتخابات آمریکا و فعالیتها در این زمینه آنقدر
اظهر منالشمس است که بخارات دغدغهها و آرزویشان به مشام روزنامهی حکومتی هم خورده
است. این روزنامه هم تلاش دارد سابقهی سیاستگذاریها در آمریکا بر اساس منافع مشترک
دو حزبی را به کارگزاران نظام یادآوری کند تا از هول حلیم توی دیگ نیفتند:
«برخلاف تصوری که وجود دارد، استراتژیهای سیاست خارجی ایالات
متحده از اصول ثابتی تبعیت میکند؛ هر چند که در مواردی تفاوتهایی در روش دیده میشود.
بهعنوان نمونه این ایده که اگر دموکراتها پیروز شوند تاثیر مثبتی بر شرایط ایران
خواهد داشت، چندان بر اساس منطق نیست؛ چرا که جز دورهیی مقطعی در ریاستجمهوری
باراک اوباما، دموکراتها نیز همواره یک پای فشار بر تهران بودهاند و بهعبارتی در
رویکردهای کلان، تفاوتی را شاهد نیستیم» (روزنامه آفتاب یزد، ۸آبان ۹۹).
صورت مسألهی اصلی و پایدار مردم ایران
آنچه در ورای تصور و تمنای خامنهای و روحانی نسبت به نتیجهی انتخابات آمریکا وجود دارد، تفاوت بسیار زیاد جامعهی ایران از زمان انتخاب ترامپ در ۹۵تا اکنون در ۹۹ است. جامعهی عبور کرده از دو قیام بزرگ که جناحین رژیم و ماجراهایش را تعیینتکلیف کرده و در شدیدترین فشار معیشتی و فاصله طبقاتی، فقط مسألهاش سرنگونی حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی است. مردم ایران اگر به نتایج انتخابات آمریکا نظر داشته باشند، فقط برای سهولت هر چه بیشتر در امر سرنگونی نظام آخوندی است. بنابراین پس از این انتخابات هم صورت مسألهی اصلی و پایدار مردم ایران کماکان تعیینتکلیف نهایی با اشغالگران ضدایرانی ولایت فقیهی است و بس.