آلمان
ویدا نیک طالعان
با شادترین سلامها و تبریکات بهمناسبت سالگرد تأسیس سازمان پرافتخار
مجاهدین خلق ایران به خانواده بزرگ مجاهدین در سراسر ایران و جهان علیالخصوص به
برادر مسعود و خواهر مریم.
امروز در شرایطی این مناسبت فرخنده را جشن میگیریم که رژیم در مواجهه با
کابوس قیام و در وحشت از گرایش روزافزون جوانان به مجاهدین در استیصال مطلق به
وحشیگری هر چه بیشتر علیه دستگیر شدگان قیام آبان رو آورده. گزارش جدید عفو بینالملل
که چند روز پیش منتشر شد خبر از اپیدمی شکنجه در ایران میدهد، شلاق، آزار جنسی،
شوک الکتریکی و دیگر انواع شکنجه علیه بازداشت شدگان قیام آبان حتی کودکان ۱۰ساله. بهنقل از قربانیان شکنجه، صحنههایی را توصیف میکند که
حتی خواندنش آزار دهنده است. تعدادی از دستگیر شدگان شکنجه شده هم زیر اعدام قرار
دارند. نوید افکاری کشتیگیر جوان ایران یکی از آنهاست که برای نجات او در فضای
مجازی و حقیقی بپا خاسته ایم. مصطفی صالحی کارگر قهرمان هم که ماه گذشته اعدام شد
و قوه قضاییه رژیم خونخوار اخیراً خانهاش را مصادره کرد تا همسر و دو کودکش جایی
برای زندگی نداشته باشند.
همین هفته پیش رژیم آخوندی حتی نوحهای که در بهبهان در روز عاشورا به یاد
شهدای قیام آبان در این شهر یعنی فرزاد و محمود و مهرداد خوانده میشد را نتوانست
تحمل کند و افراد را به این خاطر دستگیر کرد. بله هنوز که هنوز است از قیام و قیامآفرینان
آبانماه در وحشتند.
این گزارشات قلب هر ایرانی را عمیقاً جریحهدار میکند و اینها تنها گوشهای
از بلایایی است که هر روز آخوندها بر سر مردممان میاورند. بله به این دلیل است که
مجاهدین میگویند باید از همه چیز خود گذشت و از هیچ فداکاری برای آزادی مردم دریغ
نکرد. آخر در مقابل شقاوت بیحد و حصر آخوندی اگر میخواهیم مردممان را رها کنیم
باید فداکاری و از خود گذشتگی را به اوج رساند. زمین زدن این شقاوتپیشهها
مجاهدینی را میخواهد با حداکثر وفای به پیمان و فدای بیکران و اشرفنشانهایی را
میخواهد که سر از پا نشناسند و در هر کوی و برزن و هر جای دنیا صدای خلق در زنجیر
باشند.
پس منهم در سالگرد تأسیس سازمان ای برادر مسعود و خواهر مریم عزیزم، با شما
عهد میبندم که تا آخر با شما خواهم بود و همانطور که طی ۴۰سال گذشته با پیروی از شما توانستیم خیلی از غیرممکن ها را ممکن
کنیم در این صحنه هم از قیامآفرینان دلاور و اسیر میهنمان در برابر دیو صفتان
محافظت کرده و هر فرصت و صحنهای را تبدیل به صحنه دارسی آنان خواهیم کرد.
حاضر حاضر حاضر
حسین یعقوبی
پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران را به همه مجاهدین و
هواداران آنها به مسئول اول سازمانمان خواهر زهرا و به رئیس جمهور عزیز مان خواهر
مریم و به رهبر دلها و جانهایمان مسعود تبریک میگویم.
من در آلمان که زندگی میکنم هیچ دری به روی من بسته نبوده و راه ارتقا در
شغل و زندگی شخصیام باز بوده است. اما همواره خودم را در اینجا غریب احساس میکنم.
من با سازمان مجاهدین که دوسوم عمرم در هواداری از آن گذراندهام خودم را در وطنم
احساس میکنم بدون سازمان مجاهدین من نمیتوانستم خویشتن خویش را باز یابم و چیزی
جز مهرهای در زندگی بورژوازی نبودم این داستان من و میلیونها ایرانی و هزاران
هزار ایرانی در تبعید است که سازمان مجاهدین برای ما نقطه تلاقی آزادیخواهی، میهنپرستی
و اسلام انقلابی است.
طبیعی است که چنین سازمانی نه برای رژیم و نه مزدورانش و نه کسانی که در بقای
این رژیم منفعت دارند قابلتحمل نیست، لذا از سرکوب و اعدام و شکنجه و ترور و
شیطانسازی هرکاری که میتوانستند علیه این سازمان انجام دادند. از بهکارگیری هیچ
ابزاری علیه آن فروگذار نکردند، از اعدام و شکنجه، از ترور و جاسوسی، از بهکارگرفتن
خائن و مزدور و نفوذی و بریده مزدور و از اجیرکردن یک عده تحت عنوان خانواده.
یکی از این ابزارهای حقیر که در این سالها رژیم بیش از حد آنرا مصرف کرده
مزدور نفوذی ایرج مصداقی است. وزارت اطلاعات خامخیالانه میخواست او را بهعنوان
سخنگو و نماینده زندانیان و قتلعام شدگان بهجان مجاهدین و مقاومت بیاندازد، برای
سفیدکاری او همه کاری کرد، با هزینه کردن دژخیم حمید نوری تلاش کرد او را که بهدلیل
افشاگریهای مقاومت بهغایت بیاعتبار شده بود، بازسازی و سفیدسازی کند. اما تیرش
به سنگ خورد.
در این میان اجازه بدهید از سیمای آزادی و مسئولان سازمان مجاهدین و شورای
ملی مقاومت بهخاطر افشاگریهایشان بهویژه در برنامههای ارتباط مستقیم در بهار
گذشته صمیمانه تشکر کنم. نقش بسیار ارزنده و بیبدیلی در روشنگری عمومی درباره
توطئههای رژیم از خود بهجای گذاشت و رژیم و مزدورانش را بهغایت عصبانی کرد. به
برخی موارد دیگر هم اشاره میکنم:
اطلاعیه کمیسیون امنیت و انتشار عکس او در قسمت ایرانایر در فرودگاه
استکهلم، تعادل این مزدور را به هم زد.
مقاومت با افشای کلیپ صوتی سردژخیم مقیسهای (ناصریان) و سردژخیم رازینی طرح
رژیم برای سفیدسازی مصداقی را با استفاده از دستگیری حمید نوری به ضد خودش تبدیل
کرد و بر سر مصداقی آوار کرد.
در جنگ قدرت درونی، رژیم یکی از سایتهای وابسته به اطلاعات سپاه را فاش کرد
که مصداقی از حقوق بگیران دستگاه علوی وزیر اطلاعات است.
افشاگری شجاعانه و بسیار مؤثر آقای فریدون ژورک نشان داد که مصداقی حداقل از
سال۱۳۶۱ کفتر جلد دستگاه لاجوردی و یک خائن نفوذی بوده
است.
و اخیراً همین چند روز پیش باز هم در جنگ قدرت درونی رژیم، دو سند از اسناد
سرسپردگی و مزدوری ایرج مصداقی فاش شد. یکی انزجارنامه کثیف او در سال۱۳۷۰ به هنگام آزادی از زندان. حالا معلوم میشود که او چرا در
خاطراتش نوشته است من یادم نیست که در انزجارنامه چه نوشتهام. او همه جزییات را
بیان کرده است.
سند دوم اما نوشته او مدتی بعد از آزادی است که هر چند ناقص منتشر شده اما بهخوبی
نشان میدهد که رابطه این مزدور با دادسرای انقلاب و وزارت اطلاعات ارگانیک است.
در هر صورت خدا را شکر که همدستان این رژیم و مزدورانش را هر چه بیشتر رسوا و
مفتضح میکند. من اینجا میخواهم روی وظیفه تشکیلات هواداران سازمان و تکتک
ایرانیان آزاده و شریف در افشای اینگونه مزدوران تأکید کنم تا رژیم اجازه نیابد
طرحهای کثیف خودش را علیه مقاومت پیش ببرد.
مرگ بر خامنهای
درود بر رجوی
مهرداد هرسینی
. . . . بهترین
درودها و شادباشهای ملی و میهنیمان را بهمناسبت پنجاه و ششمین سالروز تأسیس
سازمان مجاهدین خلق، نخست به برادر مسعود، معمار و خالق این مقاومت بزرگ، به خواهر
مریم گرامی، خواهران عزیز در شورای مرکزی و اعضاء سازمان، به خانوادههای شهدای
قهرمان و اسرا و همچنین به مردم خوب میهنمان که همواره مجاهدین را در ید حمایتهای
خودشان قرار دادهاند، ابراز کنم.
ما امسال در حالی به استقبال این روز خجسته میرویم که مجاهدین توانستهاند
به یمن رهبری هوشیار برادر مسعود که بواقع در تاریخ نوین ما ایرانیان، رجلی بیهمتا،
ممتاز، هوشیار میباشد، به یمن انقلاب درونی این سازمان با خواهر مریم و به یمن
فداکاری، صداقت و مقاومت جانانهشان در مقابل ارتجاع مذهبی و به یمن حمایتهای بیدریغ
مردم میهنمان، رژیم آخوندی را متحمل سنگینترین شکستهای استراتژیک بکنند، بهطوریکه
الآن دشمن زبون ناچار شده تا پردهها را کنار بزند و به زبان اشهد خودش روزانه
آدرس تنها بدیل حاکمیت را به مردم ایران و جهانیان بدهد
ما این واقعیت را الآن در جای جای ایران، در شهرهای سرکوب شده، در قیامهای
مردمی، در سرود و خروش و اشعار مردم و با کانونهای شورشی به عینه میبینیم.
در پهنه بینالمللی هم مماشاتگران دستشان برای امدادرسانی به آخوندها بسته
شده است.
این روزها سخن از اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل علیه رژیم است. این خواستی
است که مجاهدین و شورای ملی مقاومت از روز اول خواهان آن بودهاند. البته لابیهای
رژیم تلاش خواهند کرد خودشان را دلسوز مردم جا بزنند که گویا تحریمها علیه مردم و
علیه منافع ملی ایران است. اما این حنا دیگر رنگی ندارد، دفاع از منافع ملی در
ایران امروز با سازمان مجاهدین گره خورده است. هیچکس مانند مقاومت مدافع منافع ملی
ایران نبوده و نیست. مخالفت با جنگ ضدمیهنی و بهراه انداختن کارزار صلح، افشای
پروژههای ضد ملی اتمی، فراخوانهای پیگیر برای تحریم عین منافع ملی ایران است.
درهم شکستن ماشین جنگی و بساط اتمی رژیم، بیشترین کمک به منافع ملی ایران بود.
اگر کارزار صلح این مقاومت نبود، رژیم یک میلیون دیگر از جوانان میهن را به
کشتن میداد. مگر منافع ملی چیزی غیر از این است.
مگر طرح صلح شورای ملی مقاومت نبود که قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را مبنای صلح قرار میداد و دولت وقت عراق هم آنرا بهعنوان
مبنای قابلقبول برای مذاکرات صلح پذیرفت و مگر در این طرح بر تأدیه غرامت ایران
از جنگ تأکید نشده بود، آخوندها نتوانستند چنین طرح صلحی را حتی از دولت دستنشاندهشان
در عراق بگیرند.
ما از مدعیان میپرسیم آیا بلایی هست که رژیم بر سر مردم ایران نیآورده باشد
که تحریمها بخواهد بیاورد؟ مگر نه اینکه خانههای مردم اهواز را بر سرشان خراب
میکند، اما۳۰۰۰۰ واحد مسکونی برای
نیروهای سرکوبگر اسد در سوریه میسازد؟ اعمال مجدد تحریمها و انحلال سپاه پاسداران
خواسته برحق مردم ماست که میگویند سوریه را رها کن فکری بهحال ما کن. این منافع
ملی مردم ایران است.
یقین میدانیم که ایران با مجاهدین و کانونهای شورشی آزاد و بر اهریمن آخوندی
پیروز خواهد شد.
بقول معروف
بانگ خروس از سرای دوست برآمد.
خیز و صفا کن که مژدۀ سحر آمد.
رزم تو پیروز باد!
بزم تو پر نور باد
بزم تو پر نور باد
پایدار باشید
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - آمریکا
حمیرا حسامی
با سلام به خانم رجوی و به همه مجاهدین در هر کجا که هستند و با درود به مردم
آزاده ایران.
امروز سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران است. همیشه فکر میکردم که
سالگرد تأسیس سازمان یک مسئلهای داخلی مجاهدین است و به بقیه مربوط نمیشود اما کم
کم در طول سالیانی که در کنار مجاهدین بودم به این نتیجه رسیدم که تشکیلات مجاهدین
متعلق به همه مردم ایران هست اعم از عضو و یا غیرعضو.
تاریخچه سازمان را که میخوانی متوجه میشوی که حنیف و دیگر بنیانگذاران در
طول سالیان متوالی با تحقیق و بررسی جنبشهای ماقبل و معاصر خودشان به این نتیجه
رسیدند که به تمام معنی "مبارزه یک علم است". با شناخت و فهم از این
موضوع پس میشود این علم را تدوین کرد و به دیگر مشتاقان هم آموخت. آنها نتیجه
گرفتند. زندگی و مبارزه را نمیشود با هم پیوند داد، برای مبارزه نیاز به
ایدئولوژی و تشکیلات هست و برای تشکیلات نیاز به کادرهای حرفهیی و از جان گذشته.
اینها از روز اول وجه تمایز مجاهدین با دیگر جریانهای سیاسی بود، وجه تمایزی که هر
روز پررنگتر میشود. در حالیکه ارتجاع و استعمار بر طبل انحلال طلبی و ضدیت با
تشکیلات و ایدئولوژی میکوبند مجاهدین هر چه بیشتر بر ضرورت آن تأکید میکنند!
البته ناگفته نماند که حرفهیی بودن و تشکیلاتی بودن در صفوف هواداران
مجاهدین هم تاثیرات شگرفی گذاشته است. در حالیکه اکثر ما برای امرار معاش شغلی
داریم، اما حرفه اصلی ما هواداری از سازمان است کما اینکه به میزانی که کار
تشکیلاتی را از مجاهدین فراگرفتهایم، توانستهایم پیشرفتهای بیشتری بکنیم.
بیجهت نیست که دشمن هم همین تشکیلات مجاهدین و هوادرانشان را هدف قرار داده
است.
این از تاریخچه. برگردیم به زمان حال. الآن در کشور ما کرونا بیداد میکند
آمار قربانیان از صد هزار هم گذشته. روحانی آه و ناله میکند که پول ندارد و نمیتواند
شهرها را قرنطینه کند. در این میان آقای مسعود رجوی، رهبر مقاومت، راهحل سادهای
جلوی پای رژیم میگذارد. او میگوید سپاه پاسداران را منحل کنید و هزینه آن را صرف
مهار کرونا و حمایت از خانوادههای مبتلا کنید.
البته واضح است که این رژیم هیچگاه دست از سپاه برنمیدارد، اگر دست بردارد
رژیم فرو میپاشد، سپاه پاسداران باید به دست مردم و ارتش آزادیبخش متلاشی و منحل
شود و شرش از سر مردم ایران و تمامی خلقهای منطقه کم شود.
با درود به کانونهای شورشی و ارتش آزادی
متشکرم.
کاظم کازرونیان
با گرمترین سلامها و درودها،
پنجاه و پنجمین سالگرد تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین را به تکتک مجاهدین، به
رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی، به رئیس جمهور برگزیده مقاومت، امید و نور چشممان
خانم مریم رجوی و به همه یاران مقاومت و تمام هموطنانم تبریک میگویم.
سازمان مجاهدین بدون شک پر ارزشترین گنجینه ملی، میهنی و عقیدتی تاریخ کشور
ماست. از برادرمان مسعود یاد گرفتهایم که برای اینکه هر پدیدهای را بشناسیم
باید اول ضدش را بشناسیم. بنیانگذاران سازمان مجاهدین ۵۵سال پیش در شرایطی سازمان را تأسیس کردند که سرکوب و خفقان حکومت
پلیسی زمان شاه از یکطرف و سیاستهای میهن برباده آن از طرف دیگه به اوج خود رسیده
بود. متأسفانه بعد از انقلاب ضدسلطنتی خمینی و آخوندها با سوءاستفاده از فقدان یک
رهبری ذیصلاح و دمکراتیک، رهبری انقلاب را ربودند و اکنون بیش از ۴دهه است که یکی از پلیدترین، فاسدترین، بیرحمترین، ضدملیترین و
ضدبشریترین دیکتاتوریهای تاریخ معاصر بر میهن ما حاکم است.
برای اینکه بهتر تاثیر سازمان مجاهدین را در روند تاریخ معاصر ایران درک
کنیم باید برای یک لحظه هم که شده سعی کنیم در ذهنمون تجسم کنیم که اگر در برابر
اینهمه ظلم و تاریکی و شقاوت و جنایت و خیانت و وطنفروشی چه از نوع سلطنتی و چه
ولایت فقیهی چنین مقاومت پایدار، مقاوم، متعهد و صادقی نبود، ایران و ایرانی در چه
نقطهای میبودند. از هموطنانم میپرسم: اگر این مقاومت نبود چطور میتوانستیم بهعنوان
یک ایرانی سرمان رو بالا نگهداریم؟ آیا غیرت ملی و افتخاری برایمان میماند؟ پدیده
مجاهدین را با فرض بر اینکه اگه نبودند چگونه میشد درک کنیم؟ ارزشهایی را که در
فرهنگ ما وارد کردند، ارزشهایی مانند از خود گذشتگی، فداکاری، کار بدون چشمداشت،
صداقت، نفی خودپرستی، کار جمعی، خستگیناپذیری و گذشتن از همه چیز. این ارزشهاست
که در کنار هوشیاری سیاسی و اعتقاد به تخصص و علم، رژیم آخوندی رو به سراشیب سقوط
کشانده است.
رژیم آخوندی هم برای مقابله با این و طولانی کردن عمر کثیف خودش بهطور کلی
یک تاکتیک دو وجهی رو پیش گرفته: سرکوب مطلق برای ایجاد خوف و وحشت از یکطرف و
ناامید کردن جامعه از طرف دیگر.
اما ما شاهدیم که کانونهای قهرمان و شجاع شورشی با گذاشتن جانشان در کف
دستهایشان در سراسر ایران، در هر کوی و برزن با تهاجم به سمبلها و مراکز این رژیم
در تلاش برای شکستن جو رعب و وحشت و خفقان هستند که از واکنش رژیم میشه فهمید
فعالیتهایشان چقدر تأثیرگذار بوده و مهمترین دلیلش هم پیوستن روزافزون نسل جوانان
ایران به صفوف اونهاست.
اما مبارزه با تاکتیک رژیم در ناامید کردن جامعه هم بسیار اهمیت داره.
آخوندها این خط را از طریق شیطانسازی علیه مجاهدین پیش میبرند تا به خیال خودشون
اینرا جا بیندازند که در صورت براندازی جانشین و آلترناتیوی برای آنها وجود نداره
پس همینه که هست! بهخاطر همین است که وزارت بدنام اطلاعات و دیگر بوقهای تبلیغاتی
آخوندها بیش از ۱۰۰۰کتاب و فیلم و وبسایت
علیه مجاهدین درست کردن. اینجاست که به همه هموطنانم، به همه دانشگاهیان، معلمین،
دانشجویان، دانشآموزان، متخصصان و روشنفکران در ایران و در هر جای دنیا در نهایت
خلوص و تواضع تأکید میکنم و اصرار میکنم که همانطور که کانونهای شورشی در
خیابانهای ایران جو ترور و خفقان را میشکنند درهم شکستن کارزار شیطانسازی علیه
مجاهدین و مقاومت وظیفه ملی و میهنی ماست.
اعتقاد دارم که این تعهد تاریخی روشنفکران و متخصصان است که سدی محکم باشند
در مقابل هجوم وحشیانه عمله اکرههای رژیم در داخل و خارج از کشور که هدفشون ترور
شخصیت و شیطانسازی علیه مقاومت اصیل و صادق و مردمی به رهبری مجاهدین است.
یکبار دیگر به مجاهدین که تکتکتان استادان آزادی و شرافت هستید سالگرد
تأسیس سازمان پرافتخار مجاهدین رو تبریک میگویم.
احمد معینمنش
خواهر مریم عزیز؛
اشرفیان پایدار؛ اشرفنشانان همیشه در صحنه و هموطنان گرامی
با سلام و تبریک بهمناسبت آغاز پنجاه و ششمین سال تأسیس سازمان پرافتخار
مجاهدین خلق ایران
به همه شما درود میفرستم.
سی و اندی سال پیش فریاد هل من ناصر مسعود رجوی آتش بهجانم زد و خود را مرید
و رهرو او یافتم.
مسعود طی این سالیان بجز درس صدق و فدا؛ گذشت و مایهگذاری بیشتر - چیزی به
ما نیاموخته است.
یکبار او گفت: همه چیز در شما؛ در تکتک شما؛ در قلب و روح و ضمیر و دستهای
توانا و گامهای استوار شما خلاصه میشود. حق و آزادی را به رایگان به هیچ ملتی
هدیه نمیکنند. باید برای آن قیمت داد. او خود اولین و بالاترین نمونه پرداخت
حداکثر است، او کسی است که حاضر نیست سر سوزنی از حقوق خلق و سازمانش کوتاه بیاید...
حاضر نیست به هیچ شغالی باج بدهد. ۴۰سال است
سرسوزنی از اصل نه شاه و نه شیخ کوتاه نیامده است.
بی جهت نیست که اینهمه با او دشمنی میکنند و شجره خبیثه شاه و شیخ بر سر او
ریخته و درونمایه کثیف خود را نثار او میکنند. خمینی در سال ۶۰ خطاب به مجاهدین گفت من اگر یک در هزار احتمال میدادم که شما
از راهتان برگردید طور دیگری رفتار میکردم. آری مسعود حاضر نبود یک سرسوزن از راه
آزادی و استقلال ایران کوتاه بیاید. اینجاست که من فلسفه انقلاب درونی مجاهدین را
میفهمم یا باید از اصولت کوتاه بیایی و بر سر منافع خلق و میهن سازش کنی و مورد
قبول واقع شوی و یا باید حداکثر قیمت را از خودت، از زندگی فردیت، از زن و فرزند و
خانوادهات و از حیثیت و آبرویت بدهی. مجاهدین راه دوم را برگزیدند و از همین رو ۴۰ سال است که دست تنها و یک تنه در مقابل رژیم ایستادهاند.
مجاهدین قیمت گزافی از خودشان پرداختند اما در عوض یک درس بزرگ برای تاریخ بشریت
بهجای گذاشتند.
بگذارید بگویم هر یک از ما هواداران انسانیت خودمان را در شعاع این فداکاری
بزرگ مجاهدین بازیافتهایم. هر چند ما نتوانستهایم در کسوت مجاهدین در بیاییم
اما، بدون انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین، مدتها پیش از ما بهعنوان هواداران مجاهدین
نیز اثری نمیماند. ما در حوزه جاذبه انقلاب مجاهدین، توانستهایم سرزنده و با
نشاط و فعال و رزمنده باقی بمانیم.
اجازه بدهید من از طرف جامعه ایرانیان شمال کالیفرنیا؛ بر عهد و پیمان خودمان
با سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش تأکید مجدد کنم و بگویم مسعود رهبر ماست پیروزی
از آن ماست.
در اینجا به فرمانده کل ارتش آزادیبخش میگویم: حاضر حاضر حاضر.
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - سوئد
بهروز پرتوی
در تاریخ هر ملتی از هیچ پدیده و اتفاق سیاسی نمیتوان اسم برد و یا تحلیل
کرد بدون اینکه به شرایط تاریخی و اجتماعی بهوجود آمدن آن توجه داشت، سازمان
مجاهدین خلق ایران محصول چندین دوره از مبارزات آزادیخواهانه کشور ماست از آنجمله:
جنبش مشروطیت مبارزات جنگل و جنبش ملی شدن صنعت نفت.
یکی از فواید بازنگری تاریخ تجربهاندوزیست، کاری که بهنظر من از بدو تشکیل
سازمان مجاهدین میتوان بهخوبی میتوان دید و مسیر آن را تعقیب کرد، به اولین و
مشهورترین موضعگیری یکی از بنیانگذاران، محمد حنیفنژاد توجه کنید که میگوید:
تضاد ما تضاد با خدا و بیخدا نیست بلکه تضاد استثمار شونده و استثمار کننده است .
این گفته آنجا بیشتر اهمیت پیدا میکند که بدانیم دین و خدا و اعتقادات توده مردم
همیشه در تاریخ مملکت ما نردبان قدرت عدهای مفت خور و دکانداران دین و دیانت یعنی
آخوندهای مرتجع و ضدبشر بوده است .
نمونه بارز آن خمینی ضدبشر است که مبارزات ضدسلطنتی مردم ایران را به سرقت
برد و فاشیسم خونریز دینی ولایت فقیه را به ملت و میهن اسیر تحمیل کرد که تاکنون
باعث یکصد و بیست هزار شهید در تاریخ ما شده است.
اتفاق خجستهای که در پانزدهم شهریور سال ١٣٤٤ افتاد این بود که در آن جمعی
از جوانان میهنپرست و آزادیخواه بهطور بسیار جدی یک روند نوینی از مبارزه، با
دیدی متفاوت از بقیه و راهی مجزا از آنچه که تا آن تاریخ پیموده شده بود را در پیش
گرفتند که حاصل آن اعلام موجودیت سازمان مجاهدین خلق ایران بود.
بنیانگذاران مجاهدین؛ با ژرف اندیشی، سنگبنایی را گذاشتند که صحتوسقم خود
را در کوران مبارزات بر علیه دو دیکتاتوری شاه و شیخ در طی ٥٦سال به اثبات رسانیده
است
از اولین روزهای استقرار حکومت ضدبشری آخوندی این مقاومت با پافشاری و اصرار
بر اصول عقیدتی و مبارزاتی و اتکا کامل به نیرو و توان مردمی در مقابل هیولای
ارتجاع آخوندی ایستادند و حاضر به مماشات و سازش و زانو زدن در مقابل ارتجاع تازه
به قدرت رسیده نشدند، چه آنجایی که به قانون اساسی ولایت فقیه رأی ندادند و چه
آنجایی که بر علیه قانون ارتجاعی و ضدبشری قصاص ایستادگی کردند و چه آنجا که زنان
و دختران مجاهد با حجاب به خیابانها آمدند و بر علیه حجاب اجباری تظاهرات کردند و
چوب و چماق و سنگ و زنجیر خوردند و مورد شدیدترین اهانتها و اذیت و آزارهای
وحشیانه اوباش خمینی ضدبشر قرار گرفتند. و تا سی خرداد سال شصت که رژیم آخوندی
تظاهرات مسالمتآمیز ۵۰۰هزار نفره را به خاک و
خون کشید واز آن ببعد مجاهدین یک مبارزه فداکارانه را با تمام وجود برای سرنگونی
یک نظام فاسد و جنایتکار در پیش گرفتند و یک دم ساکت ننشستند .
من عمیقا"معتقدم طی این چهل سال، هر ایرانی آزادیخواه که بخواهد تمامی
تلاش خود را برای بر ضربه زدن به این دشمن ضدبشر متمرکز بکند در مهلتی کوتاه خود
را هم جبهه و یا در صفوف تشکیلاتی و بهم فشرده مبارزان و آزادیخواهان متشکل در
سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران میابد. این دقیقا" همان راهیست که
شخصا" بهعنوان یک مارکسیست که سالها در صفوف مبارزه بودم تجربه کردهام.
همچنین بهعنوان یک کرد ایرانی باید بگویم که مفتخرم به مقاومتی پیوستم که
درباره حقوق مردم محروم کردستان، پیشرفتهترین طرح را برای خودمختاری کردستان
ایران ارائه کرده است .
یکی از ویژگیها ی حکومت ضدبشری آخوندی از اولین روزهای حیات ننگینش این بوده
و هست که ارزشها را با ضدارزش تعویض کند و در این راستا بر علیه دشمن قسم خورده
خود که مقاومت سرافراز ایران باشد از هیچ تلاشی دریغ نکرده از آنجمله شیطانسازی
و تبلیغات زهرآگین و پرورش مزدور و نفوذی و چاپ هزاران کتاب و جزوه تا تهیه هزاران
ساعت فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی به این کار مبادرت کرده است، ولی چون
به هدفش نرسیده است حال به عناصر و افرادی دلخوش کرده که در قالب و ظاهر دگراندیش
و این بار نه با ریش و پشم پاسداری و یقه آخوندی و یا چادر و مقنعه بسیجی بلکه در
ظاهری کاملا" متفاوت اما با همان اهداف و ادبیات و چرندیات و تحت لوای حزب و
جریانهای به ظاهر کمونیست و کارگری به میدان آمدهاند .
بگذارید روشن بگویم، چگونه میتوان در تئوری مدعی آزادیهای بیقید و شرط
سیاسی بود و به کمتر از رهایی بشریت و کل جهان از یوغ ستم و استثمار رضایت نداد
اما در عمل حتی برای پوشش دیگران آزادی قائل نشد؟ چگونه میتوان مدعی مبارزه با
هارترین و وحشیترین حکومت تاریخ معاصر بود اما در عمل با نشر اراجیف و لاطائلات
در جهت تضعیف سازمانیافتهترین و آشتی ناپذیرترین نیروی این مبارزه پرداخت؟ دفاع
نماینده حزب دموکراتمسیحی آلمان از مبارزات مردم ایران به مینا احدی و حزبش چه
لطمهایی وارد کرده اینچنین شتابان و هراسان با آن ادبیات سخیف حاضر شدند در کنار
شکنجهگران و تئوریسینهای فاشیسم دینی حاکم بایستند؟ چه اتهامی هست که آخوندهای بیسر
و پا علیه مجاهدین گفته باشند و احدی تکرار نکرده باشد، البته با یک سس تهوع آور
ضد مذهبی که مشام هر مارکسیست واقعی را میآزارد! آیا این تصادفی است؟ آیا دعاوی
ضد مذهبی پوشی برای انجام مأموریت نیست؟ امیدوارم چنین نباشد و او رویارویی با
جبهه خلق و انقلاب را زیر پرچم دعاوی کمونیستی و کارگری کنار بگذارد. این خنجر به
همه کمونیستهاست.
باشد تا با روند مبارزات کنونی و به کمک کانونهای شورشی قهرمان که به
سرنگونی تام و تمام حکومت ضدبشری آخوندی خواهد انجامید تمامی دم و دنبالچههای این
حکومت ضدبشری هر چه بیشتر از امروز و دیروز افشا و طرد و رسوا شوند .
زنــده باد سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران
زنـده باد شـــــــورای ملـــی مقـــاومت ایران
زنـده باد قهرمانان کانونهای شــــــورشی
مهندس حسین پیشکار
دوستان عزیز،
با گرمترین سلامها م درودها، از اینکه این فرصت را در اختیار من قرار دادید
متشکرم.
من مایلم به اختصار به سه موضوع بپردازم و در پایان اشارهیی به مسئولیت
خودمان بکنم.
موضوع اول وضعیت کنونی میهن اسیرمان است. شرایط عینی برای انقلاب و سرنگونی
رژیم بیش از هر زمان آماده است. رژیم در بحران و جامعه در یک وضعیت انفجاری قرار
دارد. قیام ۹۶ و قیامهای آبان و دی ۹۸ چند واقعیت را تثبیت کرد.
شعارهای «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» و همچنین «مرگ بر ستمگر چه
شاه باشه چه رهبر» به گویاترین شکل خواسته مردم ایران برای سرنگونی تمامیت رژیم و
استقرار یک جمهوری مبتنی بر آراء مردم را بنمایش گذاشت. از سوی دیگر این قیام مهر
تاییدی بود بر صحت استراتژی مجاهدین و نقش کانونهای شورشی برای سرنگونی و نفی
استراتژی بیهزینگی که از سوی برخی مدعیان مطرح میشود.
موضوع دوم نقش سازمان مجاهدین طی چهار دهه گذشته در مقابله با رژیم آخوندی و
نقش بیبدیل و غیرقابل جایگزین این سازمان در سرنگونی رژیم است. مجاهدین با اتکا
به تشکیلات پولادینشان که از یکسو مبتنی بر اوج دمکراتیسم یعنی انتخاب آزادانه
اعضاء آن و از سوی دیگر مبتنی بر حداکثر فداست، طی ۴۰سال گذشته، از میان سهمگینترین طوفانها و سونامیها عبور کردند
ولی از منافع مردم ایران و از اصولشان کوتاه نیامدند.
و اما موضوع سوم پایداری مجاهدین بر اصولشان و قیمتی است که برای آن میدهند
که علت اعتماد مردم به این سازمان است. در اوج هیستری مذهبی بعد از سرنگونی رژیم
شاه، مجاهدین گفتند موضوع محوری انقلاب آزادی است و قیمت آنرا به سنگینترین وجه
دادند. کسانی که امروز به اسلام مجاهدین ایراد میگیرند و مجاهدین را با رژیم
مقایسه میکنند و یا انتظار دارند که مجاهدین مبانی اعتقادیشان را تعدیل کنند، اگر
قصد و غرضی هم نداشته و هدفشان خدمت به آخوندها نباشد، ناشی از عدم فهم جامعه
ایران است.
بزرگترین نقطه قوت مجاهدین پایداریشان به باورهایشان و بهطور خاص به اسلام و
آزادی است. در مقابل هیستری مذهبی خمینی ایستادند و در مقابل فضای کاذب ضد مذهبی
که برخی تحت پوش آزادی عقیده تلاش میکنند به آن دامن بزنند نه تنها مرعوب این فضا
نشده بلکه بیشتر بر آن پای فشردند.
آنچه به من، بهعنوان یک ایرانی این اطمینان را میدهد که میتوانم به
مجاهدین اعتماد کنم همین پایداری در اصول است. چون میبینم بهرغم سالها حضور در
غرب و بهرغم فشارهایی که میتوانست به یک رویکرد فرصتطلبانه منجر شود، مجاهدین
محکم و استوار بر باورهایشان تأکید میکنند. همین به من و هر ایرانی دیگر فارغ از
اعتقادات شخصی خودمان، اطمینان خاطر میدهد که مجاهدین وقتی صحبت از جدایی دین از
دولت، برابری زنومرد، لغو قوانین شریعه ملایان و مخالفت با حجاب اجباری، بهرغم
اعتقادشان به حجاب، میکنند، به آنها اعتماد کنم.
مجاهدین تنها امید مردم ایران برای خلاصی از دست آخوندها و استقرار یک نظام
دموکراتیک هستند. بهمین دلیل وظیفه هر ایرانی حمایت فعال از مجاهدین است بهویژه
در مقابله با کسانی که در تلاش برای شیطانسازی مجاهدین عملاً در کنار آخوندها
قرار گرفتهاند.
فریدون انوشه - شاعر
بنام خدا و سلام
با درود به حنیف کبیر و یاران دلاورش، سالروز فرخندهی تأسیس سازمان را به برادر
مسعود و خواهر مریم و تمام مجاهدین و مجاهد دوستان و بهویژه به خلق قهرمان ایران تبریک
میگویم.
روز میلادت مبارک
بهمناسبت سالروز بنیانگذاری سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران
بر قلهی رهایی انسان
از خورشید خون حنیف و یاران
رویید چون بهاری جاویدان
نهال فرخندهی آزادی و ایمان
با شاخسارانش تا آسمان
سازمان مجاهدین خلق ایران
روز میلادت مبارک
در مهتاب پرشکوه قرآن
و مقاومتی به وسعت جهان
با شاخهی خجستهی زیتون
و سلاحی نگهبان
چونان ستارهای درخشان از آرمان زحمتکشان
سازمان مجاهدین خلق ایران
روز میلادت مبارک
منظومهای از پولاد و پرنیان
محبوب دیرینهی عاشقان
گنجینهی امید و افتخار ایرانیان
نام آشنای هر خانه و خیابان
بسان آذرخشی فروزان
می گذرد از پنجاه و ششمین طوفان
سازمان مجاهدین خلق ایران
روز میلادت مبارک
با پرچم سرخ شهیدان
و گوهر اخلاص و ایثار بیکران
با ارتش آزادیبخش سرداران
و کانونهای شورشی قهرمان
در فروغ جان جانان و مهر تابان
به پیش می تازد در آستانهی پیروزی
تا فتح تهران، تا بهاران
سازمان مجاهدین خلق ایران
روز میلادت مبارک
روز میلادت مبارک!
* من همواره شاهد بودهام که بهخاطر کوچکترین قدمی که در جمع
هواداران، برای آزادی میهنمان برداشتهایم مسئولان مربوطه با مهربانی و تواضع از
ما سپاسگزاری کردهاند، با اینکه آنها در مبارزه و فداکاری پیشگام و الگوی ما
هستند؛ و یقینا این ماییم که باید از مجاهدین سپاسگزاری کنیم.
زیرا:
۱- سازمان
مجاهدین، با قدرت عظیم تشکیلاتیِ مبتنی بر مناسبات متعالی و دانش نوین، و نیم قرن
تجربه درخشان نبرد با دیکتاتوری شاه و شیخ، در حقیقت؛ گنجینهی ملی، سنگر مطمئن و صراط
مستقیم مبارزه با رژیم خمینی برای استقرار آزادی و آبادی ایران زمین است.
۲ - شورای ملی
مقاومت، برآیند انقلابهای یکصد سال گذشتهی مردم ایران و جبههی سراسریِ برجستهترین
گروهها و آزادیخواهان ایرانی، تنها آلترناتیو رژیم خمینی است. شرافت ملی و ادعای میهن
دوستی هر ایرانی خارج کشور با حمایت از این شورا و مجاهدین که در محور آن هستند
مشخص میشود.
۳- کانونهای
شورشی، با دلاوریها و فداکاریهای تحسینبرانگیزشان، رهگشایان اعتراضات حقطلبانهی
مردم و مشعلداران نبرد سرنگونی رژیم جنایتکار و غارتگر آخوندی هستند. وظیفه ماست که
برای تقدیر و تقویت کانونهای شورشی از سازمان سازنده و رهنمای آنها یعنی سازمان
مجاهدین پشتیبانی و سپاسگزاری کنیم.
۴- من با قرار
گرفتن در فضای صمیمی مجاهدین و ارتباط با این بهترین انسانها روحیه میگیرم، میآموزم
و افتخار مشارکت در مبارزهی شرافت آفرین میهنی پیدا میکنم؛ برخلاف مجاهد ستیزان
مدعی مخالفت با رژیم که چیزی جز مصداق های آلودهی وزارت بدنام اطلاعات آخوندی نیستند.
آری، من با سرافرازی، پشتیبان و سپاسگزار سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران
هستم
در پایان بهعنوان قطرهای از دریای مقاومت، یک بار دیگر به پیروی از سرداران
اشرفی و کانونهای شورشی و عاشقان اشرفنشان ایرانی و خارجی، با راهبر و فرمانده
انقلاب نوین، شیر همیشه بیدار میهن، جان جانان عاشقان ایرانزمین، برادر مسعود، و
با مهر تابان مقاومت، خواهر مریم تجدید پیمان میکنم:
حاضر حاضر حاضر حاضر.
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - انگلستان
حسن ضابطی
با سلام خدمت خواهر مریم رئیسجمهور مقاومت و همه هموطنانی که چه در داخل
ایران و چه در سراسر جهان حرفهای مرا میشنوند.
من بیش از ۵۰ساله که از طریق پسر
عمویم مجاهد شهید محمد ضابطی، با سازمان آشنا شدم و این بالاترین افتخار زندگیم
است، البته افسوس که این لیاقت را نداشتم تا همچون محمد یا پسرعموی دیگرم مجاهد
شهید لطیف ضابطی در کسوت یک مجاهد خلق در بیایم. اما امروز اجازه میخواهم یک
شهادت تاریخی بدهم. شاید یکی از معدود کسانی هستم که میتوانم از بیرون سازمان این
شهادت را بدهم. شهادت یک جمله است. همه هزینههای مجاهدین و مقاومت ایران، در داخل
و خارج ایران توسط همین سازمان و هوادارانش و مردم ایران تأمین میشود. سازمان
مجاهدین وامدار هیچکس جز مردم ایران نیست. بیان این جمله البته ساده است اما پای
بند بودن به آن، آن هم در طول ۵۰سال یکی از
معجزات تاریخ معاصر است.
اجازه بدهید در اینجا یاد شهدای بزرگ بازار همچون حاج احمد جواهریان، حاج
مصباح، زهتابچی و . . … شهدای والامقامی همچون غلامرضا خسروی که جان بر سر کمک به
سازمان مجاهدین گذاشتند را گرامی بداریم.
من شاهد کمکهای بیدریغ هواداران در داخل و خارج به مجاهدین هستم. در هیچ
کجای دنیا مردم به هیچ سازمان سیاسی و انقلابی چنین اعتمادی نمیکنند، آنها از
مجاهدین سؤال نمیکنند کمک را برای چه میخواهید، آنها از مجاهدین صورتحساب نمیخواهند،
من افراد زیادی را میشناسم، بیزنسمن یا پزشک یا کارمند و مهندس که شبانه روز کار
میکنند و همه در آمدشان را به مجاهدین میدهند و خودشان یک زندگی فوقالعاده ساده
دارند. از سفرهای تفریحی، خانه و ماشین لوکس صرفنظر میکنند! آنها میدانند که
مجاهدین پولی را برای خودشان نمیخواهند، فساد در درون مجاهدین وجود ندارد، از
همسر و خانه و خانواده گذشتهاند و همه زندگیشان در یک کاور و چمدان خلاصه میشود.
این نسلی است که توسط برادر مسعود تربیت شده و با انقلاب درونی مجاهدین آب
دیده شدهاند. شاید به من بگویید ترا چه به قضاوت در مورد انقلاب درونی مجاهدین،
خواهم گفت من نتایج آنرا در این ۳۰سال روزبهروز
و لحظه به لحظه دیدهام. این سرمایه بزرگی است که تنها به کمک مالی منحصر نمیشود،
در هیچ کجای دنیا چنین جمع منسجمی پیدا نمیشود این همان چیزی است که ما را به هم
به سرنگونی و هم به آینده ایران عمیقاً امیدوار میکند
تک تک اعضا و مسئولان مجاهدین، دو تلاش موازی اعجاب آور میکنند، از یکسو
تلاش شبانهروزی برای جمعآوری کمک مالی و یا کار طاقتفرسای انتفاعی و از سوی
دیگر تلاش خستگیناپذیر برای صرفهجویی در هزینهها، و تازه بهدلیل گسترش حوزه
مسئولیتها در داخل و خارج ایران هزینهها بیشتر و بیشتر شده و اکثر پروژههای بزرگ
سازمان با انبوهی بدهی و قرض توأم است.
بیچاره رژیم و دنبالچههایش که یک روز میگویند شوروی، روز دیگر اسراییل یا
آمریکا و روز بعد عراق و عربستان سعودی هزینههای مجاهدین را تأمین میکنند، مغز
علیل آنها توان درک ماهیت مجاهدین و رابطه آنها با مردم و هوادارانشان را ندارد.
چون در فرهنگ آنها چیزی جز دزدی، بچاپ بچاپ، فساد، اختلاس، قاچاق و مفتخوری معنا
نداره.
انشاالله روزی میرسه که در ایران آزاد سازمان مجاهدین جزییات این برگ زرین
تاریخ ایران را برای مردم ایران بازگو کند. به امید آنروز
رضا رحمانی
به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران و به نام شهدای به خون خفته خلق و با
تبریک بهمناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران و تعظیم در برابر
بنیانگذاران شهیدش بهویژه حنیف کبیر.
از صحبت در این جمع، بسیار احساس شور و شعف میکنم. من غلامرضا رحمانفرد
هوادار سازمان مجاهدین خلقم. قریب ۵سال در دهه
۶۰ به جرم هواداری از مجاهدین به زندان افتادم و
آنجا خمینی و مرامش را بیشتر شناختم و نفرتم صد چندان شد. شرح مقاومتها و
جانبازیهای کوه مردان و شیر زنان مجاهد و دلاوریهای خواهران میلیشیا در زیر شلاق و
شکنجه را نمیدانم چگونه توصیف کنم. در یکسو ظلمت و تعفن و قشریگری و خباثت و
دناِئت خمینی و ایدئولوژی ارتجاعیاش و در سوی دیگر خورشید انقلاب و ترقی خواهی با
نام مسعود و موسی و سازمان مجاهدین خلق ایران را دیدیم. در آن سالها هر چه به
اطرافم نگاه کردم دیدم که پاکان و پاکبازان به تدریج دور این سازمان جمع میشوند و
هر چه دزد انقلاب و خبیث و پلید بود دور خمینی و دم و دستگاه و سپاه پاسدارانش جمع
میشدند. از زیر خاکستر یاسی که خمینی پلید در میهنمان پخش کرده بود، نسلی دلاور،
با والاترین ارزشهای انسانی داشت قد علم میکرد و من روزانه در جریان فعالیتهای
تشکیلاتی شاهد آن بودم. هر ارزشی را از مجاهدین آموختیم، ضدش را در جبهه خمینی
جانی دیدیم. رابطه خالصانه رهبری و مملو از صداقت و فداکاری مجاهدین را با بدنه
تشکیلات و میلیشیا دیدیم. بگذارید ساده بگویم. اگر کوچکترین خللی در ایمان به
رهبری مجاهدین و بهخصوص شخص مسعود بود این تابلوی عظیم فدا و از جان گذشتگی در
زیر باران آن همه تبلیغات و شکنجه و تیربارانهای بیحساب امکان نداشت آفریده شود.
هیچگاه از یاد نمیبرم آنچه در زیر شکنجههای وحشیانه جلادان رژیم به ما نیرو و
قوت میداد نام و یاد و تک تک جملات برادر مسعود بود که بسیاری از ما حفظ کرده
بودیم. هر جا که حرف صدق و فدا و شهادت بود رهبری سازمان مجاهدین پیشاپیش همه بود.
نه در فکر گرفتن قدرت سیاسی به هر بهایی بودند و نه برای خودشان منافعی میخواستند.
فقط بحث منافع خلق بود و آزادی. پس بگذارید رمز ماندگاری مجاهدین را با صدای بلند
برای آخوندها و مأموران سرکوبگرشان هجی کنم بلکه به مغزهای علیلشان فرو برود: میم،
سین، عین، واو، دال. مسعود.
علاوه بر این عنصر کلیدی و تعیینکننده، یکی دیگر از رازهای مادی پیشرفتهای
مجاهدین و هوادارانشان، داشتن تشکیلات منسجم است. این همان چیزی است که دشمنان هم
نسبت به آن غبطه میخورند و بشدت حسادت میورزند. از همین رو با تمام قوا کمر به
تخریب آن بستهاند همچنانکه لبه تیز خنجرشان همواره متوجه رهبری مقاومت و برادر
مسعود بوده. به این جهت بگذارید در آغاز پنجاه و ششمین سالگرد تاسیس سازمان
مجاهدین این پیام طلایی برادر مسعود را تکرار کنم که گفتند:
بگذارید شاه و شیخ با همهی شکنجهگران و پاسداران و دم و دنبالچهها و همکاسهها
و مزدوران هر چه میخواهند بر ما بتازند. با هر چه دشنام و رذیلت است. با رکیکترین
الفاظ و با خشمی دیوانهوار.
پیام این اندازه خصومت و دروغ و نفرت بر ضد مجاهدین، نتیجهی تعمیق مرزبندی، اعتلای
آلترناتیو به واقع دموکراتیک و مستقل است. این نوید سرنگونی و پایان عصر استبداد و
دجالیت و مژدهی پیروزی مقاومت و جبهه خلق است.
برادر مسعود و خواهر مریم عزیز
من بهعنوان یک هوادار مجاهدین در این روز مبارک با شما عهد میبندم که تا
آخر با شما خواهم بود.
و به رژیم و مزدوران و نفوذیهای منفورش اعلام میکنم که هر چه بر مجاهدین و
رهبریاش بیشتر بتازید بر ایمان ما بر راه و آرمان و رهبریمان افزوده میشود.
خدا نگهدارتان و به امید نابودی رژیم سراپا لرزان آخوندی و برقراری دموکراسی
و آزادی در ایران.
سخنرانی جوامع ایرانیان در کشورهای مختلف جهان - فرانسه
آزاده عالمیان
۵۶سال پیش جوان ۲۶سالهای پس از سالها تلاش در سودای آزادی قدم در راهی نو گذاشت.
او جهان را بدون هر گونه استثمار آرزو میکرد و جامعه را بیطبقه و این همه را زیر
سقف توحید نام او محمد حنیفنژاد بود.
وقتیکه شاه در رویای کشتن آزادی خون حنیف و یارانش را بر زمین ریخت هرگز فکر
نمیکرد که از این بذر سالها بعد سازمان برومندی سر برآورد که بیشمار زن و مرد
مبارز به پیشگاه آزادی تقدیم کند. آنگاه، سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایران در
برابر هیولای ارتجاع قد برافراشت.
این بار خمینی بود که خون میریخت.در سال ۶۰ بهفاصله یک هفته عموی کوچک و عموی بزرگم با همسر ۵ماهه باردارش تیرباران شدند.
مادرم، در شمار هزاران زنی بود که در همان شکنجهگاه اوین که شاه ساخته بود،
به بند کشیده شد و تقدیر بر این بود که من که کودکی ۳ساله بیش نبودم همراه با او شاهد اسارت و شکنجه نسلی از زنان
میهنم باشم.
راه حنیف بنیانگذار در مریم امتداد یافت و در هزاران زن مجاهد تکثیر شد.
زنان و مردان مجاهد طی بیش از ۴دهه نبرد
طاقتفرسا ناگزیر به عبور از تنگناهای جدیدی از نبرد فرزند انسان برای دستیابی به
آزادی شدند. گذشتن از عواطف و علایق فردی، خانواده و همسر گامی قراتر از ایثار و
فدا برای پاسخگویی به این مبارزه سخت بود. با این حال راه و رسم حنیف مسیر خود را
از میان هزاران توطئه و نیرنگ، تیر و تبر و بمب و موشک و محاصره طی کرد تا به نقطهعطف
خود یعنی به حضور هزار زن در صفوف شورای مرکزی سازمان مجاهدین در اشرف۳ رسید.
براستی که هر روز بیشتر میفهم که برادر مسعود چه نقشی در رویارویی با رژیم
آخوندها ایفا کرده و چگونه باعث شده است که زنان بیشترین نقش را در مبارزه و رهبری
آن ایفا کنند. او وقتی که علیه ارتجاع خمینی شمشیر کشید تمامیت این ارتجاع و از
جمله دجالیت و دینفروشی و زنستیزی را هدف قرار داد. به همین خاطر او این ظرفیت
عظیم را بهوجود آورد که زنان بهجای اینکه در پستوهای ارتجاعی بپوسند و یا به
کالا و یا پیچ و مهرهای در زندگی بورژوایی تبدیل شوند و یا در بهترین حالت نقشهای
دست چندم در احزاب و سازمانهای سیاسی پیدا کنند، در خط مقدم نبرد علیه فاشیسم دینی
و در رهبری یک جنبش انقلابی قرار بگیرند آن هم نه بهصورت تک نمود و استثناء بله
جریان وار. آن هم در رأس بزرگترین سازمان انقلابی و حزب سیاسی میهن ما. برادر
مسعود تارو پود عقیدتی و سیاسی و تشکیلاتی رژیم خمینی و مزدوران و دستنشاندگان و
همینطور متحدان غربی رژیم را به چالش کشیده است. به همین خاطر همانگونه که او
کانون عشق و علاقه و آمال و آرزوی یک خلق اسیر است و جوانان میهنمان آینده را در
او و سازمانش و عقاید و افکارش جستجو میکنند رژیم و مزدورانش از کین توزی، لجنپراکنی،
توطئههای تروریستی و سیاسی علیه او فروگذار نمیکنند. بگذارید هر چه میخواهند
بگویند هر توطئهیی میخواهند بکنند آنها با اراده مردم ایران و ما زنان و مردان
جوان هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. این یاوهگوییها تنها ایمان ما به مسعود و مریم و
اراده ما برای جنگ با آخوندها را ۱۰۰ چندان میکند.
حاضر حاضر حاضر
زهره بیژنیار
قبل از اینکه با سازمان مجاهدین آشنا شوم با انسانهای فوقالعادهای آشنا شدم
که در شناختم از خود و جهان اطرافم بسیار تاثیرگذار بودند با خانواده رضاییها که
بسیار مورد احترام بودند جوانانی تحصیل کرده روشنفکر و بسیار پرشور که ان زمان فقط
میتوانستم تحسینشان کنم و بعد آشنایی من با فاطمه امینی اولین زن مجاهد که به دست
ساواک شاه بهشهادت رسید دبیر ادبیات فارسی و علوم اجتماعی بود و ما را همواره به
مطالعه و تحقیق تشویق میکرد میگفت برای همه چیز یک دلیل و منطقی است آن را
بیابید و بدون منطق چیزی را نپذیرید مسایل را با دلیل و بسیار علمی توضیح میداد
به ما کمک کرد کتابخانه دبیرستان را برپا کنیم و طی چند سالی که معلم من بود بسیار
از او آموختم از راه و رسم زندگی . او با مذهبیهایی که من میشناختم و افکار
متحجری داشتند تفاوت داشت برای او هر فرصتی برای آموختن و آموزش دادن بود در سال ۵۴ خبر شهادتش را بهدست ساواک شاه شنیدم و دریافتم که یک مجاهد
خلق بوده است اینگونه سازمان مجاهدین خلق را شناختم
مجاهدینی که همواره پیشتاز در نبرد با تباهی و سیاهی برای آیندهای بهتر
بودند مجاهدینی که در زندانها و شکنجهگاههای شیخ و شاه در مقابل دیکتاتوری و
ارتجاع مقاومت میکردند و میکنند . خواهرم زهرا بیژنیار از تبار مجاهدان در قتلعام
جنایتکارانه ۶۷ بهشهادت رسید در
نامهیی از زندان مینویسد میتوان چو چشمه صاف و بیغش بود.
آیا بدون درک و آشنایی با رموز واژههایی چون عشق وفاداری استقامت ایثار که
تبلور عینیاش را همیشه در کشاکشهای مرگ و زندگی میتوان دید زندگی ممکن است....
امیر تاراج
دوستان و هممیهنان عزیز،
برای من افتخاری است که در بزرگداشت آغاز پنجاه و ششمین سال سازمان مجاهدین
خلق خدمت شما هستم.
دوست دارم ابتدا به آنهایی که پرچم این میراث پرافتخار و این گنجینه ملی و
میهنی را در دست دارند: یعنی برادر مسعود و خواهر مریم و همه خواهران و برادرانم
در اشرف-۳ و همه یاران مجاهدین
و مقاومت ایران در سرتاسر دنیا، این سالگرد را تبریک بگویم.
پنجاه و پنج سال مبارزه، نخست علیه دیکتاتوری نظامی فاسد شاه و سپس علیه
فاشیسم مذهبی و برای آزادی و دموکراسی در ایران، برای جایگزین کردن دیکتاتوری دینی
با یک دولت سکولار، دموکراتیک و کثرتگرا و تقدیم بیش از ١٢٠هزار جان شیفته برای
رسیدن به آزادی و آبادی ایران.
در این مسیر پر فراز و نشیب، وفاداری به این آرمان، تلاش برای تبلیغ و ترویج
ارزشهایش، دفاع از دستآوردهایش،
برای ما هواداران مجاهدین خلق ایران که با تعهد مان به «اشرفنشان» بودن،
پیوندهایمان را با این جنبش انقلابی و مردمی مستحکمتر کردیم،
همواره یک راهنما و یک قطب نمای زندگی و مبارزه بوده است.
امروز همزمان با اعتلای مجاهدان و مبارزان آزادی در اشرف٣، حکومت آخوندی حاکم
بر ایران در بحران و بنبست قرار گرفته است: اختلافات درونی رژیم، محاصره اقتصادی
و سیاسی، گسترش اعتراضات کارگری و صنفی، اختلاسهای مالی و تجاری و در آخر مکانیسم
ماشه در برجام رژیم را در آستانه خفگی قرار داده است.
اما مهمترین و تعیینکنندهترین «ماشه» کانونهای شورشی دلاور و فداکار هستند
که در قیامهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ لرزه به جان پاسداران تبهکار و ظلمت نشان انداختند،
و تردیدی نیست که سرنگونی رژیم جنایتکار با خیزش صد برابر آنها رقم خواهد
خورد.
چه افتخاری است برای ما که در هر کجا که هستیم، پشتیبان و پیامرسان آنها
برای همه جهان باشیم.