سالروز ولادت حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه
ولادت خجسته وارث زمین
و
صاحب زمان
بنیانگذار و فاتح جامعه بیطبقه توحیدی
حضرت مهدی
عجلالله تعالی فرجه
مبارکباد
پانزدهم شعبان، سالروز ولادت خجسته دوازدهمین پیشوای تشیع انقلابی، امامزمان
عجلالله تعالی فرجه میباشد. همو که انتظار شکوهمند ظهورش یادآور امید تاریخی
بشریت درزنجیر برای درهمشکستن قید و بندهای ارتجاعی و استثماری و تحقق جامعهیی
عاری از ستم و طبقات است.بیشک این تحول سترگ، عظیمترین و تابناکترین تحول
تاریخ بشریت خواهد بود. و ازآنپس، تاریخ واقعی انسان و جامعه یگانهساز آن آغاز
خواهد شد و همه آحاد انسانی در پرتو وحدتبخش آن در بالاترین مدار آگاهی و آزادی
قرار خواهند گرفت. جامعهیی که همه پیامبران بزرگ توحید و رهروان پاکبازشان و همه
آزادیخواهان و انقلابیون جهان درراه تحقق آن بهپا خاستند و بهخاطر آن جان
باختند تا در پایان همه رنجهای بشری، آنرا محقق سازند.
مجاهدین خلق ایران مفتخرند که در زمانهیی که خمینیدجال با حاکمیت ضدبشری خود و بهعنوان پلیدترین دشمن ایران و ایرانی و خصم همه انبیاء و ائمه توحیدی، همه ارزشها و مفاهیم اصیل انقلابی و انسانی را مخدوش نموده، بهعنوان سربازان و رهروان پرچمدار و فاتح آن جامعه آرمانی با فدای حداکثر به نبرد تمامعیار برای سرنگونی رژیم دجال و ضدبشری قیام کردند و اینراه پرشکوه را تا بهآخر ادامه خواهند داد.
مجاهدین خلق ایران مفتخرند که در زمانهیی که خمینیدجال با حاکمیت ضدبشری خود و بهعنوان پلیدترین دشمن ایران و ایرانی و خصم همه انبیاء و ائمه توحیدی، همه ارزشها و مفاهیم اصیل انقلابی و انسانی را مخدوش نموده، بهعنوان سربازان و رهروان پرچمدار و فاتح آن جامعه آرمانی با فدای حداکثر به نبرد تمامعیار برای سرنگونی رژیم دجال و ضدبشری قیام کردند و اینراه پرشکوه را تا بهآخر ادامه خواهند داد.
بشارت موعود خجسته
«آگاه باشید که فردا خواهد آمد، فردا خواهد آمد با آنچه که آنرا
نمیشناسید. فرمانروایی خواهد آمد، غیر از تبار شاهان و فرمانروایان، او حاکمان را
بهسبب بدیها و ستمهایشان مورد بازخواست قرار خواهد داد. زمین، ارزشمندترین ذخایر
خود را برای او آشکار خواهد ساخت و کلید همه گنجینههایش را تسلیم او خواهد نمود.
و او قسط و عدل را آنچنان که شایسته آن است بهشما خواهد نمود و آنچه را که از
کتاب (قرآن) و سنت پیامبر بهفراموشی سپرده شده، احیا خواهد کرد. (قسمتی از خطبه ۱۳۸ نهجالبلاغه ـ علی(ع)
روایت
بهروایت ابوداود در کتاب معروفش «سنن»، علی(ع) از قول پیامبر(ص) نقل کرده که پیامبر فرمود: «چنانچه یکروز هم از عمر جهان مانده باشد، بهتأکید، خداوند، مردی از خاندان مرا برمیانگیزد تا زمین را مشحون از عدل و داد کند چنانچه از جور و ستم انباشته شده است. چنانکه قلب امت محمد را از بینیازی سرشار کند و عدالت او برامت فراگیر باشد.
او از ما خواهد بود و خداوند بهدست او دین اسلام را بهنهایت کمال میرساند چنانکهبهدست ما پایهگذاری فرمود».
برجستهترین نکات در نمونههای یادشده درروایت فوق:
اول - خصلت «مشحون و پرکردن زمین از عدل» که در نمونه یکم تصریح شده است.
دوم - مفهوم «عدل» که بهصراحت، دامنهاش را شامل عدالت اجتماعی و توزیع درست ثروت میشناساند، آنهم نهتنها توزیع عادلانه ثروت بلکه بینیازکننده. قابلتوجه است که مفهوم «بینیازی» بهپیشرفت فکری و اخلاقی نیز ناظر است همانگونه که -مطابق متن حدیث- وقتی شخص درمییابد که از دیگران حریصتر است، احساس پشیمانی کرده و ثروت دریافتی را بهخزانه بازپس میدهد.
سوم - بهنهایت کمال رسیدن دین در دوران عادلانه مهدی، امری که در دوران نخست اسلامی تنها بنیانگذاری شده بود. این حدیث، بهموضوع ارتباط بلوغ و اکمال دین با گستردگی عدالت و بینیازی مردم اشاره دارد.
روایت
بهروایت ابوداود در کتاب معروفش «سنن»، علی(ع) از قول پیامبر(ص) نقل کرده که پیامبر فرمود: «چنانچه یکروز هم از عمر جهان مانده باشد، بهتأکید، خداوند، مردی از خاندان مرا برمیانگیزد تا زمین را مشحون از عدل و داد کند چنانچه از جور و ستم انباشته شده است. چنانکه قلب امت محمد را از بینیازی سرشار کند و عدالت او برامت فراگیر باشد.
او از ما خواهد بود و خداوند بهدست او دین اسلام را بهنهایت کمال میرساند چنانکهبهدست ما پایهگذاری فرمود».
برجستهترین نکات در نمونههای یادشده درروایت فوق:
اول - خصلت «مشحون و پرکردن زمین از عدل» که در نمونه یکم تصریح شده است.
دوم - مفهوم «عدل» که بهصراحت، دامنهاش را شامل عدالت اجتماعی و توزیع درست ثروت میشناساند، آنهم نهتنها توزیع عادلانه ثروت بلکه بینیازکننده. قابلتوجه است که مفهوم «بینیازی» بهپیشرفت فکری و اخلاقی نیز ناظر است همانگونه که -مطابق متن حدیث- وقتی شخص درمییابد که از دیگران حریصتر است، احساس پشیمانی کرده و ثروت دریافتی را بهخزانه بازپس میدهد.
سوم - بهنهایت کمال رسیدن دین در دوران عادلانه مهدی، امری که در دوران نخست اسلامی تنها بنیانگذاری شده بود. این حدیث، بهموضوع ارتباط بلوغ و اکمال دین با گستردگی عدالت و بینیازی مردم اشاره دارد.
جامعه بیطبقه توحیدی، مضمون بشارت علی(ع)
اما بهجاست که همینجا، بیان مشروحتر و ریزتری از وضعیت اقتصادی-اجتماعی دوران مهدی (عج) را بخوانیم که امام علی(ع) بیان فرموده و در نهجالبلاغه نیز در ردیف خطبهها درج شده است.. این خطبه همان است که از دیرباز مورد توجه مجاهدین خلق بوده و آنرا بهعنوان بیان و تصویری معتبر از جامعه بیطبقه توحیدی بهصورت زیر تدوین کرده و بهرواجش همت گماشتهاند. فهرست مشخصات تدوینشده از جامعه آرمانی امامزمان مهدی (عج)، یعنی جامعه بیطبقه توحیدی، بهقرار زیر است:
- حداکثر رشد تکنولوژی تا هیچ نقطهیی از زمین، ناخرم و ناآباد باقی نمانده باشد.
- ظلم و ستم و بهرهکشی ریشهکن شده، اثری از طبقات استثمارگر در میان نباشد.
- تفکر پولی و اقتصاد کالایی منقضی شده باشد.
- هیچ زمینهیی برای جنگ و برادرکشی باقی نمانده باشد.
- مرزهای قومی، ملی، نژادی و طبقاتی، بیمعنی شده و فروریخته باشد.
- طبیعتاًً در چنین شرایطی، همه مفاسد، فحشا، خیانت و دزدی، ریشهکن شده است.
جامعه توحیدی ونفی طبقات در بشارت مهدی موعود
مسعودرجوی، نیمهشعبان، آبان۷۷
آقای مسعودرجوی طی سخنانی پساز تأکید برتضاد بنیادین نگرش مجاهدین با رویکرد مرتجعان، پیام مجاهدین خلق ایران در نیمهشعبان سال ۱۳۵۹ و ۶مشخصه ذکرشده در آنرا درباره جامعه توحیدی و نفی طبقات مرورنمود و سپس هفتمین مشخصه را بر آنها افزود. در زیر، بخش گزیدهیی از این سخنرانی که درباره ”حتمیت ظهور موعود منتظر“ است، از نظرتان میگذرد:
کسی هست که میآید
«هرایدئولوژی و مرام و مکتبی، پساز پاسخ به مسأله وجود و مسأله انسان، باید به مسأله جامعه و تاریخ هم پاسخ بدهد. یعنی انسجام همه مکاتب بهاین است که مثلث فلسفی خود را در تبیین وجود، انسان و تاریخ، چگونه بر زمین میگذارند. در فلسفه یکتاپرستی، ایده توحید در رأس قرار دارد و دو گوشه دیگر را انسان و اجتماع انسانی که موضوع تاریخ است، فراگرفتهاند. اما در پاسخ به مسأله جامعه و تاریخ، انبیا و پیامآوران توحید، انقلابیون و مصلحان بزرگی که در اعصار جهل و بردگی ندای انقلاب و آزادی سرمیدادند، مشخصه بسیار تکاندهنده پیام و مرامشان، پیوسته این بوده که آینده را و نهایت تاریخ را از آن مظلومان و ستمدیدگان میدانستند. پیروزی نهایی شایستگان و محرمان را بر ستمگران و دجالان بشارت میدادند. فقط در منطق تکامل میتوان گفت که هرچند زمین پر از دد و دیو و مرتجعان باشد، ولی حرکت تاریخ درمجموع روبه پیش است. سمت واحد، یگانه و خدشهناپذیر حرکت جامعه و تاریخ، همانا فتح و پیروزی نهایی ستمکشان است. این همان گل بالابلند اسلام انقلابی، تشیع علوی و اسلام مجاهدین، دربرابر جاهلیت و ارتجاع است. در ایدئولوژی اسلام انقلابی، تکامل اجتماعی سمت و سو دارد و سمت واحد، یگانه و خدشهناپذیر آن تردید برنمیدارد. قائم منتظَر (ایستاده و قیامکنندهیی که انتظارش را میکشند) بیان عینی و سمبل و نماد همین فلسفه است. چنین نیست که تا بهآخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد. چنین نیست که خونها هدربرود. چنین نیست که زمین و زمان را صاحبی نباشد. نه، حتما که هست. آری کسی هست که میآید. امید و انتظار همه محرمان و ستمکشان است. آرمان همه سرکوبشدگان و زحمتکشان است. به فریب و ریا و دجالیت خاتمه میدهد.بر دوگانگیها و شکافهای تاریخی و طبقاتی مهر پایان میزند. تاریخ حقیقی انسان را بازمیگشاید. چنین نیست که وعدهها میانتهی و بیمعنی باشند. تغییرات و تطورات اجتماعی، سرانجام بهرفع هرگونه ستم و زنجیر و محو طبقات و بهرهکشی انسان از انسان منجر خواهد شد. بینالملل ستمکشان و رنجبران، بینالملل عدالت و آزادی، بینالملل آزادی و یگانگی ـیگانگی مبتنی برآزادیـ محقق میشود».
اما بهجاست که همینجا، بیان مشروحتر و ریزتری از وضعیت اقتصادی-اجتماعی دوران مهدی (عج) را بخوانیم که امام علی(ع) بیان فرموده و در نهجالبلاغه نیز در ردیف خطبهها درج شده است.. این خطبه همان است که از دیرباز مورد توجه مجاهدین خلق بوده و آنرا بهعنوان بیان و تصویری معتبر از جامعه بیطبقه توحیدی بهصورت زیر تدوین کرده و بهرواجش همت گماشتهاند. فهرست مشخصات تدوینشده از جامعه آرمانی امامزمان مهدی (عج)، یعنی جامعه بیطبقه توحیدی، بهقرار زیر است:
- حداکثر رشد تکنولوژی تا هیچ نقطهیی از زمین، ناخرم و ناآباد باقی نمانده باشد.
- ظلم و ستم و بهرهکشی ریشهکن شده، اثری از طبقات استثمارگر در میان نباشد.
- تفکر پولی و اقتصاد کالایی منقضی شده باشد.
- هیچ زمینهیی برای جنگ و برادرکشی باقی نمانده باشد.
- مرزهای قومی، ملی، نژادی و طبقاتی، بیمعنی شده و فروریخته باشد.
- طبیعتاًً در چنین شرایطی، همه مفاسد، فحشا، خیانت و دزدی، ریشهکن شده است.
جامعه توحیدی ونفی طبقات در بشارت مهدی موعود
مسعودرجوی، نیمهشعبان، آبان۷۷
آقای مسعودرجوی طی سخنانی پساز تأکید برتضاد بنیادین نگرش مجاهدین با رویکرد مرتجعان، پیام مجاهدین خلق ایران در نیمهشعبان سال ۱۳۵۹ و ۶مشخصه ذکرشده در آنرا درباره جامعه توحیدی و نفی طبقات مرورنمود و سپس هفتمین مشخصه را بر آنها افزود. در زیر، بخش گزیدهیی از این سخنرانی که درباره ”حتمیت ظهور موعود منتظر“ است، از نظرتان میگذرد:
کسی هست که میآید
«هرایدئولوژی و مرام و مکتبی، پساز پاسخ به مسأله وجود و مسأله انسان، باید به مسأله جامعه و تاریخ هم پاسخ بدهد. یعنی انسجام همه مکاتب بهاین است که مثلث فلسفی خود را در تبیین وجود، انسان و تاریخ، چگونه بر زمین میگذارند. در فلسفه یکتاپرستی، ایده توحید در رأس قرار دارد و دو گوشه دیگر را انسان و اجتماع انسانی که موضوع تاریخ است، فراگرفتهاند. اما در پاسخ به مسأله جامعه و تاریخ، انبیا و پیامآوران توحید، انقلابیون و مصلحان بزرگی که در اعصار جهل و بردگی ندای انقلاب و آزادی سرمیدادند، مشخصه بسیار تکاندهنده پیام و مرامشان، پیوسته این بوده که آینده را و نهایت تاریخ را از آن مظلومان و ستمدیدگان میدانستند. پیروزی نهایی شایستگان و محرمان را بر ستمگران و دجالان بشارت میدادند. فقط در منطق تکامل میتوان گفت که هرچند زمین پر از دد و دیو و مرتجعان باشد، ولی حرکت تاریخ درمجموع روبه پیش است. سمت واحد، یگانه و خدشهناپذیر حرکت جامعه و تاریخ، همانا فتح و پیروزی نهایی ستمکشان است. این همان گل بالابلند اسلام انقلابی، تشیع علوی و اسلام مجاهدین، دربرابر جاهلیت و ارتجاع است. در ایدئولوژی اسلام انقلابی، تکامل اجتماعی سمت و سو دارد و سمت واحد، یگانه و خدشهناپذیر آن تردید برنمیدارد. قائم منتظَر (ایستاده و قیامکنندهیی که انتظارش را میکشند) بیان عینی و سمبل و نماد همین فلسفه است. چنین نیست که تا بهآخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد. چنین نیست که خونها هدربرود. چنین نیست که زمین و زمان را صاحبی نباشد. نه، حتما که هست. آری کسی هست که میآید. امید و انتظار همه محرمان و ستمکشان است. آرمان همه سرکوبشدگان و زحمتکشان است. به فریب و ریا و دجالیت خاتمه میدهد.بر دوگانگیها و شکافهای تاریخی و طبقاتی مهر پایان میزند. تاریخ حقیقی انسان را بازمیگشاید. چنین نیست که وعدهها میانتهی و بیمعنی باشند. تغییرات و تطورات اجتماعی، سرانجام بهرفع هرگونه ستم و زنجیر و محو طبقات و بهرهکشی انسان از انسان منجر خواهد شد. بینالملل ستمکشان و رنجبران، بینالملل عدالت و آزادی، بینالملل آزادی و یگانگی ـیگانگی مبتنی برآزادیـ محقق میشود».
آقای مسعودرجوی، در سال۶۸ هنگام زیارت از مشاهد متبرکه دهمین و یازدهمین پیشوایان تشیع انقلابی و سرداب غیبت امامزمان در سامرا، آرم سرخفام سازمانمجاهدین خلق را بهخاکپای حضرت امامزمان (عج) تقدیم کرد و گفت:
«ای صاحب زمین و زمان، ای پرچمدار و فاتح جامعه بیطبقه توحیدی و ای بشارتبخش رهایی و یگانگی. سربازان مجاهد تو در ایران نزدیک به ربع قرن است که سر بر قدوم تو میسایند.این سمبل و این شعار، پرتوی از پیام خود توست.پرتوی از پیام خود تو در ایران شاهزده و خمینیگزیده. اجازه میخواهیم تا بهوکالت از طرف شهید بنیانگذارمان محمدحنیف که رهرو راه تو بود و تو، او و سازمان او را در کنف حمایت خودت گرفتی و در طول این ربع قرن و دربرابر انواع توطئهها و نامردمیها حفاظت کردی، این را بهخودت تقدیم کنیم.اینرا برای خودت بردار چراکه ازآغاز هم از آن تو بود.پس باز هم آنرادر کنف حمایت خودت بگیر.ستارهها و شهدایش را هم با فهرست اسامیشان که همه ، زمینهسازان موکب تو هستند از این پیشتر به جدّت حسین تقدیم کردهایم.این امانتی است که پرتوی از کار و راه خود تو در آن متجلی است. در این ربع قرن هر آنچه که نیکی و خیر و پرتو توحید بود، از آن تو بود و هر آنچه غیر از این، از آن ما.همه نیکیها را در زیر چتر تو داشتیم.خوبیها تماماً از تو، از تلقی، از آئین و ایدئولوژی تو بود. مگر تو شمشیر آخته خدا و زمان، علیه خمینیصفتان نیستی؟ این، داستان یک ربع قرن رنج و شکنج و اسارت و تبعید و جانبازی و خونفشانی است؛ از انبوه رزمندگان آزادی و خواهران و برادران مجاهد؛ از زنهای باردار تا نوباوهها و مادران و پدران کهنسال؛ از داستان حنیف و محسن و بدیعزادگان تا اشرف و موسی و هرآنکه در نبردهای آزادیبخش جان باخت و برای آزادی به شعلههای آتش سلام کرد. این داستان کسانی است که از ربع قرن پیش پا درراه تو گذاشتند. اقلیمها را چرخیدند و بر پای وصیتنامهها و سنگهای مزارشان آرمان و شعار تو، یعنی جامعهیی توحیدی و عاری از طبقات که از آن توست ثبت شده و باز هم ثبت خواهد شد.نسل ما هدیهیی بالاتر از این برای تو نداشت و با تقدیم آن باز هم سر بر قدوم تو میساید».
نکاتی درباره تولد و شرایط زندگی امامزمان قبلاز غیبت
تولد و زندگانی معجزآسای وارث زمین و صاحب زمان، مهدی موعود(ع)، خاطره معجزات چند پیامبر اولوالعزم را دوباره در تاریخ اسلام و تشیع، زنده و آشکار کرده است. از میلاد موسی(ع) گرفته که حمل و ولادتش از چشم وگوش جاسوسان فرعون پوشیده ماند تا زادهشدن مسیح(ع) از مریم عذرا که در گاهواره زبانآور شد و رسالت خویش را بشارت داد وتا معجزه عمر نوح(ع)، پیامبری که فقط ۹۵۰سال را بیخستگی صرف دعوتش کرد.
امام دوازدهم ما شیعیان، ابوالقاسم حجةابنالحسن، ملقب بهمهدی و حجت و قائم، در جمعه ۱۵شعبان ۲۵۵هجری (مطابق ۲۶ژوییه ۸۶۹میلادی) در شهر سامرا، یکصدکیلومتری شمال بغداد، بهدنیا آمد. او همنام پیامبر(ص) نامگذاری شد، نامی که در امتداد پنهانکاری شیعیان از دشمن، بر زبان آورده نمیشود. مهدی(ع) فرزند حسنابنعلیالعسکری، امام یازدهم(ع) و «ملکه» یا «ملیکه»، بانویی از یک خاندان فرمانروا در سرزمینهای روم شرقی و ازنوادگان شمعون، حواری مسیح(ع) است که در میان خاندان پیامبر(ص) نرجس نامیده شد.
پنهانکاری کامل ازآغاز ولادت
امامحسن عسکری که بیشتر عمر ۲۸سالهاش را
در زندان یا تحتنظر در یک پادگان لشکریان عباسی زیسته و بههمین سبب با نام رمز
«عسکری» (نظامی) یاد میشد، سومین پیشوای شیعیان پساز امام نهم و دهم بود که در
سنین جوانی بهدست عباسیان کشته شدند اما دشمن نتوانست بههدفش که خاموشی جنبش
پیچیده و رازدار شیعیان بود، برسد این جنبش بدون دسترسی عادی بهامامان رهبریکننده
خویش، در جایجای سرزمینهای بزرگ اسلامی، پایگاه و نفوذ بسیاری داشت.
برای همین، سیاست «معتمد» خلیفه عباسی براین شد که علاوه بر قتل امام یازدهم، نگذارد که هیچ فرزندی از وی باقی بماند مبادا که امامت ادامه پیدا کند. بخصوص که بنیعباس مانند همه مسلمانان میدانستند که پیامبر(ص) بشارت داده که پیشوایان پساز وی ۱۲نفرند که بهدست آخرینشان «مهدی»، پهنه گیتی زیر چتر عدالت امان خواهد یافت و بیدادگری ریشهکن خواهد شد، بشارتی که حتی توسط راویان معتبر اهلسنت از چندین صحابی معروف و معتبر روایت شده و همه گرایشهای مسلمانان از آن باخبرند و در بسیاری از همینروایات، نام و نشان مهدی موعود(ع) نیز بهصراحت آمده است.
دربرابر این سیاست، لاجرم مسئولیت امامحسن عسکری(ع) نیز مکتوم داشتن تمامی اطلاعات مربوط بهامام مهدی(ع) بود از ماقبل تولد تا فراهمآمدن ایمنی کامل. این مشی توسط امام یازدهم و نزدیکان محرم رازش چنان باموفقیت پی گرفته و اجرا شد که نهتنها شبکه جاسوسان معمولی، بلکه برادر آن حضرت یعنی جعغرابنعلی خائن که به «جعفر کذاب» معروف است و با خلیفه عباسی همکاری داشت، بهرغم برقراری رفتوآمدهای فامیلی، از وجود و تولد چنین فرزندی در تمامی مدت ۵ساله تا شهادت امام یازدهم، بیخبر نگهداشته شد و پساز آنهم هیچگونه رد و دسترسی بهوی نداشت.
برای همین، سیاست «معتمد» خلیفه عباسی براین شد که علاوه بر قتل امام یازدهم، نگذارد که هیچ فرزندی از وی باقی بماند مبادا که امامت ادامه پیدا کند. بخصوص که بنیعباس مانند همه مسلمانان میدانستند که پیامبر(ص) بشارت داده که پیشوایان پساز وی ۱۲نفرند که بهدست آخرینشان «مهدی»، پهنه گیتی زیر چتر عدالت امان خواهد یافت و بیدادگری ریشهکن خواهد شد، بشارتی که حتی توسط راویان معتبر اهلسنت از چندین صحابی معروف و معتبر روایت شده و همه گرایشهای مسلمانان از آن باخبرند و در بسیاری از همینروایات، نام و نشان مهدی موعود(ع) نیز بهصراحت آمده است.
دربرابر این سیاست، لاجرم مسئولیت امامحسن عسکری(ع) نیز مکتوم داشتن تمامی اطلاعات مربوط بهامام مهدی(ع) بود از ماقبل تولد تا فراهمآمدن ایمنی کامل. این مشی توسط امام یازدهم و نزدیکان محرم رازش چنان باموفقیت پی گرفته و اجرا شد که نهتنها شبکه جاسوسان معمولی، بلکه برادر آن حضرت یعنی جعغرابنعلی خائن که به «جعفر کذاب» معروف است و با خلیفه عباسی همکاری داشت، بهرغم برقراری رفتوآمدهای فامیلی، از وجود و تولد چنین فرزندی در تمامی مدت ۵ساله تا شهادت امام یازدهم، بیخبر نگهداشته شد و پساز آنهم هیچگونه رد و دسترسی بهوی نداشت.