آهای آنام قربان
۱۷ آذر ۱۳۹۸
شهر تبریز
«من هیچوقت گریه نمیکردم چون اگر اشک میریختم، آذربایجان شکست میخورد،
و اگر آذربایجان شکست میخورد، ایران، زمین میخورد. اما در مشروطه دو بار آن هم
در یک روز اشک ریختم: حدود نه ماه بود تحت فشار بودیم، بدون غذا، بدون لباس. از
قرارگاه آمدم بیرون، چشمم به یک زن افتاد با یک بچه در بغلش، دیدم که بچه از بغل
مادرش آمد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف بوته علف. علف را از ریشه درآورد و
شروع کرد خاک و ریشهها را خوردن، با خودم گفتم که الآن مادر آن بچه به من فحش میدهد
و میگوید لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته؛ اما مادر کودک آمد طرفش و
بچهاش را بغل کرد و گفت: «عیبی ندارد فرزندم... خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم!»
اینجا بود که اشکم درآمد...»
ستارخان
ستارخان
تبریز خاک میخورد، خاک نمیدهد
این است سیمای سردار دلاور مشروطهی ایران، ستارخان و این است سیمای حقیقی تبریز،
سرزمینی که چنین سردارانی را در دامانش پروده است. خلقی که اراده کرده است، خاک بخورد
اما خاک ندهد.
نام تبریز را در صفحات تاریخ فراوان شنیدهایم؛ کلانشهری که مرکز استان
آذربایجان شرقی است و قدمتش به دوران اشکانیان و ساسانیان برمیگردد. شهری تکیه
داده بر دامنههای سهند؛ با غروری دوست داشتنی که از عظمت سردارانش به خود به
یادگار دارد. کیست که از نخستین جنبش آزادیخواهی در ایران سخن بگوید و تبریز و
امیرخیز را فرایاد نیاورد. امیرخیز تنها محلهای در تبریز بود که ستارخان با ۱۷تن از یاران وفادارش در آن مقاومتی جانانه را به پیش برد. هنوز
وقتی نام تبریز را میشنویم گویی غریو عصیانی سردار مشروطه در هیاهو کر کنندهی توپهای
محاصره کنندهی امیرخیز در گوشمان طنین میاندازد: «آهای
آنام قربان!»
در مشروطه دو بار، آن هم در یک روز اشک ریختم ـ ستارخان
تبریز و امیرخیز، نامهایی مترادف قیام و آزادیخواهی
کیست که نداند وقتی مجلس در تهران به توپ بسته شد و نبض مشروطه در تهران از
تپش افتاد، این ایستادگی و جانفشانی بیمحابای امیرخیز بود که مشروطه را به ایران
بازگرداند و استبداد محمد علی شاهی را به زانو درآورد.
تبریز همان شهری است که در آن شیخ محمد خیابانی قیام کرد و دولت آزادیستان
را در برابر استبداد فاسد سلطنتی بهوجود آورد و عاقبت همانگونه که گفته بود کشته
شدن را به تسلیم ترجیح داد و در پیش دشمن زانو به زمین نزد. زیرا خود را فرزند
انقلاب مشروطیت و از اعقاب بابک خرم دین میدانست.
تبریز در عینحال زادگاه رهبرانی چون محمد حنیفنژاد و موسی خیابانی است؛
همان سردارانی که ارتجاع غدار از شنیدن نامشان به خود میلرزد.
تبریز و ایستادگی در برابر حکومت دجالان
اگر چه این صفحه از تاریخ در حاکمیت دجالان دینفروش و قاتلان کلمه به تحریف
کشیده شده و کمتر بازتاب یافته است اما کسانی که خود انقلاب ضدسلطنتی را به چشم
دیدهاند، میدانند که قیام حماسی تبریز در ۲۹بهمن ۵۶ در برابر استبداد
سلطنتی باعث گسترش تظاهرات علیه شاه شد و آن را وارد مدار نوینی کرد. تبریز نخستین
شهری بود که در آن شعار «مرگ بر شاه» طنینانداز شد. ۴۰روز پس از قیام تبریز و به مناسبت بزرگداشت شهیدان آن بود
که شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، جهرم، یزد و اهواز بهپا خاستند و اعتراضات
مردمی خصلت سراسری پیدا کرد.
از حماسههای کمتر بازگو شده، در دوران دیکتاتوری آخوندی خیزش تبریز در ۲۸مرداد ۱۳۷۳ بعد از
قیام گستردهی مردم قزوین در ۱۳مرداد همان
سال بود.
تبریز پس از آن نیز خاموش نماند. در سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۴، ۹۵، ۹۶و ۹۷ شاهد خیزش و خشم و
خروش تبریز بودهایم. این کلانشهر قیامخیز در پیوند با قیام سراسری به تکیهگاهی
مطمئن برای قیامکنندگان تبدیل شده است.
تبریز در قیام آبان ۹۸
تبریز در جریان قیام سراسری مردم ایران یکی از کانونهای شورش و
نبرد برای آزادی بود. جوانان تبریزی با تأسی به سرداران آزادیستان خود درسهای
بیاد ماندنی به مزدوران سرکوبگر دادند.
خبر گرانی بنزین جرقهای بود که بشکهی باروت خشم سالیان نهفته را منفجر کرد.
مردم قهرمان تبریز از صبح شنبه ۲۵آبان با
خاموش کردن ماشینهای خود در چایکنار، نزدیک پل سنگی (قاری کورپوسی) نیروهای
سرکوبگر را به چالش کشیدند.
حوالی ساعت ۱۶ در محدودهی چهل متری
و حیدرآباد مردم تبریز تجمع کرده و در ساعت ۱۹ با ازدحام ترافیک سنگینی در خیابان بهوجود آمد و حرکت ماشینها
متوقف گردید. در خیابان چهل متری انقلاب اقدام به شکستن شیشهی بانکها کردند. در این
جریان ۴بانک وابسته به حکومت به آتش کشیده شد. جوانان
خشمگین سپس پمپبنزینها را در آتش خشم خود خاکستر کردند. حاکمیت آخوندی که میدانست
به هم پیوستن مردم در یک خواست مشترک، باعث شعلهور شدن قیام خواهد شد، بهگونهیی
سراسیمه و آشفته گلههای موتورسوار خود را به خیابانهای چایکنار، چهارراه آبرسان،
چهارراه منصور، چهارراه شهناز، چهارراه عباسی، اتوبان پاسداران، شهرک رشدیه و
میدان فهمیده اعزام کرد.
جوانان به مقابله برخاسته و در منطقه شهرک رشدیه و میدان فهمیده و اتوبان
پاسداران نیروهای سرکوبگر را تار و مار کردند. در یک تقسیمکار بهخوبی مدیریت
شده، تیمی از جوانان موتور نیروهای سرکوبگر را به آتش کشیده و تیمهای دیگر مزدوران
موتور از دست داده و حیرتزده را سنگباران کرده و گوشمالی دادند. مردم حاضر در
آنجا با سردادن شعار «مرگ بر دیکتاتور» خشم خود را نسبت به سرکوبگران ابراز کردند.
در میدان ستارخان، بلوار منجم و محدودهی آن شیشههای تمامی بانکهای خیابان یکه
توکانلار درهم شکست و اعتراضات تا ساعت ۴الی ۵ بامداد ادامه داشت. شدت اعتراضات و آتشسوزیها اجازه نمیداد
ماشینهای ضدشورش و آبپاش نیروهای سرکوبگر انتظامی وارد آن منطقه شود.
در روز یکشنبه ۲۶آبان نیز تظاهرات
اعتراضی در بخش ایلچی تبریز ادامه یافت. در چهلمتری انقلاب، قیامآفرینان ماشین
سهند یک آخوند حکومتی را محاصره کرده و او را از خودرو بیرون کشیدند.
همدلی قیامآفرینان
نکتهی قابل توجه همیاری و همدلی مردم تبریز با قیامآفرینان بود. آنها با توزیع
ماسکهای تنفسی و رساندن چوب و رساندن سنگ به قیامآفرینان به حمایت از آنان پرداختند.
در جریان این خیزش تحسینبرانگیز، جوانان با سد کردن اتوبان هر گونه تحرک مزدوران
رژیم را محدود کرده بودند. یک ماشین پاترول آبی در جریان درگیریها سعی کرد مأموران
سرکوبگر را در یک اقدام متهورانه زیر بگیرد.
اتوبوس نیروهای سرکوبگر توسط جوانان به آتش کشیده شد و تا ساعتها این منطقه
تبریز در دست نیروهای قیامآفرین بود.
نیروهای کمکی بهدلیل مسدود شدن خیابانها امکان رسیدن به منطقه را نداشتند.
جوانان با آتش زدن و از کار انداختن دوربینهای حفاظتی به امن کردن منطقه پرداختند.
حاکمیت آخوندی که از مقاومت جوانان و روحیه باختگی نیروهای خود مستأصل شده
بود، با به پرواز درآوردن پهپاد و فیلمبرداری قصد شناسایی جوانان را داشت اما مردم
با آتش زدن لاستیک و پوشش صورت این اقدام حکومت را خنثی کردند.
ملتی که از مرگ نترسد، هرگز نمیمیرد
آری، این است سیمای حقیقی تبریز، شهری که حاکمیت عمامهداران را برنمیتابد.
شهری که اراده کرده است هم قله با غرور سهند، همنفس با سرداران خفته در خاکش،
رنج قیام را به دوش بکشد، خاک بخورد اما خاک پاکش را به آخوندها و اشغالگری آنان
ندهد. جوانان شجاع تبریزی بیگمان آن سرداران را نمایندگی میکنند. اگر روزی محله
امیرخیز با ۱۷مجاهد از مشروطه در
برابر محاصرهی قوای استبداد دفاع میکرد، امروز تمام محلات تبریز مستعد خیزش و
خروشند. آنچه از تبریز در جریان قیام آبان ۹۸ دیدیم فقط
یک ضرب شست بود. قیام به همت جوانان نترس تا خاکستر کردن آخوندیسم و استبداد زیر
پردهی دین ادامه خواهد یافت.
بهقول شیخ محمد خیابانی: «ملتی که از مرگ نترسد، هرگز نمیمیرد».