شهادت میرزا تقی‌خان امیر کبیر

۱۹دیماه ۱۲۳۰ یادواره شهادت میرزا تقی‌خان امیر کبیر
  میرزا تقی‌خان امیر کبیر- زندگی

میرزا تقی‌خان امیر کبیر در سال ۱۲۲۲هجری قمری، در هزاوه فراهان به دنیا آمد. پدرش آشپزِ قائم‌مقام فراهانی، وزیر وطنخواه دوران محمد شاه قاجار بود. میرزا تقی‌ خان تحت تعلیمات قائم‌مقام فراهانی، دفاع از ملت و وطن در برابر استعمار، دربار و ملایان مزدور خارجی را آموخت. میرزا تقی‌خان در جوانی، توسط قائم‌مقام فراهانی در آذربایجان به‌عنوان امیر نظام به اداره امور مشغول شد.
 او در سال ۱۲۲۷شمسی (۱۸۴۸میلادی)، در مقام صدارت‌ عظمی مشغول به کار شد.

  میرزا تقی‌خان امیر کبیر-اصلاحات اقتصادی
امیر کبیر درمدتی که صدراعظم بود در راستای اصلاحات در ساختار اقتصادی کشور، به اقدامات متعددی دست زد. از جمله اقدامات وی ایجاد صنایع ملی و احداث کارخانه‌های بلورسازی و چلواربافی بود.
 تغییر نظام مالیاتی بر اساس میزان درآمد، یکی دیگر از اقدامات امیر کبیر در زمینه اصلاحات اقتصادی بود. اقدامی که مردم محروم را از پرداخت مالیاتهای ظالمانه معاف می‌کرد و در عوض فئودالها را مجبور به پرداخت مالیات می‌نمود.
 منع رشوه گرفتن توسط مأموران دولتی، منع سوء‌استفاده شاهزادگان و روحانیان و وابستگان به دربار از خزانه مملکت نیز، از دیگر اقدامات میهنی و مردمی امیر کبیر است.
 امیرکبیر تولید داخلی و بازار ملی را تشویق می‌کرد. هم‌چنین بستر کار صنعتگران داخلی را برای استخراج معادن و کارهای صنعتی آماده می‌کرد. امیر کبیر در مقابل، استخراج معادن ایران توسط استعمارگران خارجی را ممنوع کرد. اقدامی که کمک بزرگی به استقلال ایران بود.

 میرزا تقی‌خان امیر کبیر-اصلاحات فرهنگی
امیر کبیر همگام با اصلاحات اقتصادی، در زمینه فرهنگی نیز اقدامات فرهنگی درخشانی برای ایران انجام داد؛ از جمله اعزام جوانان برای فراگیری علوم و فنون روز به اروپا، تأسیس مدرسه دارالفنون و تأسیس روزنامه وقایع اتفاقیه، نخستین روزنامه در ایران.
این اقدامات به رشد آگاهی مردم و ارتقاء مطالبات حقوق اجتماعی آنها از مستبدین کمک کرد و زمینه‌های پیدایش یک قشر آگاه در جامعه را فراهم نمود.
 یکی از اقدامات امیر‌کبیر، که آخوندهای مرتجع را به خشم آورد، سلب صلاحیت محاکم شرعی بود که برای رسیدگی به اختلافات میان مسلمانان و پیروان سایر ادیان تشکیل می‌شد. امیرکبیر به‌جای محاکم شرعی، این‌گونه قضاوتها را به عهده دیوان عدالت گذاشت. برخلاف محاکم شرعی، دیوان عدالت احکام خود را بر اساس قوانین عرفی و عقلی صادر می‌کرد. این اقدام امیر کبیر جلوی بسیاری اجحافات و بی‌عدالتی‌های آخوندهای مرتجع را، نسبت به اقلیت‌های مذهبی گرفت.

 میرزا تقی‌خان امیر کبیر- سیاست موازنه منفی
میرزا تقی‌خان امیرکبیر، در برابر قدرتهای خارجی، سیاست موازنهٴ منفی را در پیش گرفت. حرکتی عمیقاً میهن‌پرستانه و ضداستعماری. بدین‌خاطر بود که با مرگ محمدشاه، انگلیس و روس تمامی مزدوران خود را فعال کرده و تلاش کردند از صدراعظمی میرزا تقی‌ خان امیر کبیر جلوگیری کرده، یکی از مهره‌های دست‌نشاندهٴ خود را به مقام صدارت عظمی برسانند.
 اما امیر کبیر با در پیش گرفتن سیاست موازنهٴ منفی، اقدامات روس و انگلیس را خنثی کرد. به این صورت که اعلام کرد نه به روس و نه به انگلیس و نه هیچ قدرتی دیگر، امتیازی که خلاف منافع ملی ایران باشد، نخواهیم داد.
 البته برای استعمار، ارتجاع و دربار وابسته، این اقدامات ملی امیرکبیر، گناهی بزرگ بود. گناهی که استعمار و استبداد فئودالی بی‌جزایش نگذاشتند.

 میرزا تقی‌خان امیر کبیر-شهادت
انگلیسی‌ها دو عامل بسیار قوی برای کنار زدن امیرکبیر داشتند. یکی مادر شاه یعنی مهد علیا، و دیگری میرزا آقاخان نوری که تحت‌الحمایه انگلیس بود. این عوامل استعماری، ناصرالدینشاه را از امیرکبیر ترساندند. شاه که جوان بیست ساله‌ای بود و سلطنت را از اجداد خونریز خود به ارث برده بود، در هراسِ از دست دادن تاج و تخت، به پیروی از عمال استعمار رو آورد.
 ناصر‌الدین‌ شاه ابتدا امیرکبیر را از مقام نخست‌وزیری عزل و به کاشان تبعید نمود. پس از ۴۰روز، شاه فرمان قتل امیر کبیر را صادر کرد. جلادان شاه، امیرکبیر را روز ۱۹دیماه ۱۲۳۰خورشیدی، در حمام باغ فین کاشان، به‌قتل رساندند. بعد از امیرکبیر، که مانع و راه‌بند مطامع استعمار در ایران بود، سیل اعطای امتیازات به خارجیان شروع می‌شود.
 اما به‌رغم مخالفت‌های استعمار، خوانین مزدور و ملایان مرتجع، اصلاحات امیر کبیر توانست ایران را یک گام به سوی پیشرفت حرکت دهد.

شعری از فریدون مشیری در رثای امیرکبیر

امیرکبیر ـ فریدون مشیری

«... آنچه انگیزه‌ی نوشتن این سطورست بحث درباره‌ی شعری است شورانگیز و خواندنی از فریدون مشیری، شاعر معاصر، با عنوان "امیرکبیر" و در گرامیداشت یاد او... کلمه‌ی "امیر" و "امیرکبیر" ـ که در حقیقت اندیشه‌ی بنیادین و حاکم بر ذهن شاعرست ـ بر شعر چیرگی دارد و قافیه‌ی اصلی است و سبب پیوستگی هم ابیات و بندها به یکدیگر...
 مُطلع بدیع شعر مورد نظر چنین است:
 "رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر
 غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیر"

این بیت با همه ایجاز خود چند چیز را تصویر می‌کند: احوال مسافری عطشان و خسته که کویر را پشت‌سر نهاده است، از کاشان جز «قتلگاه امیر» جایی را نمی‌بیند، همه چیز به چشم او خون‌رنگ است، و بر اثر تابش خورشید سوزان با «عطش سرخ آفتاب کویر» رو به روست. اینک در این محیط غم‌زده خود را غریب و دردمند می‌یابد و در باغ «فین» هنوز همان حالت روز قتل امیر را احساس می‌کند.
احساس و تأثر مسافر (شاعر) از او به همه چیز انتقال می‌یابد. اوصاف بکر و پر معنی وی از «زمان» و «زمین» نمودار این کیفیت است و تعبیر از «جهان دست‌بسته‌ی تقدیر» اندیشه‌یی عمیق و حکمت‌آمیز را فریاد می‌آورد.
 بر اثر این فاجعه از در و دیوار "نفرین" می بارد. "نفرت، وحشت، لعنت" حالتی است که از پسِ بیش از یک قرن در جان شاعر چنگ انداخته نثار پادشاه و جلادان و توطئه گران قتل امیر می شود:
 "زمان، هنوز همان شرمسار بهت زده!
 زمین، هنوز همان سخت جان لال شده!
 جهان، هنوز همان دست بسته‌ی تقدیر!

 هنوز، نفرین، می بارد از در و دیوار،
 هنوز، نفرت، از پادشاهِ بدکردار،
 هنوز، وحشت، از جانیان آدمخوار!
 هنوز، لعنت، بر بانیان آن تزویر!"
در فضای باغ فین همه چیز در نظر شاعر تحت تأثیر عوالم درونی اوست. وصف، درختهای باغ ـ صنوبر، بید ـ متناسب ظاهر آنهاست: یکی، دست به استغاثه بلندکرده، دیگری از غم، پریشیده است و سر به زیر افکنده دارد. گوشِ جان شاعر "همهمه‌ی سروها" را نیز می شنود که از آنچه بر آن "شیر در زنجیر» می گذشته در خروشند:
 "هنوز دست صنوبر به استغاثه بلند،
 هنوز بید پریشیده سر فکنده به زیر،
 هنوز همهمه‌ی سروها که: "ای جلاد
 مزن! مکش، چه کنی، های، ای پلید شریر!
 چگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام
 چگونه تیر گشایی به شیر، در زنجیر!؟"
بند بعد نقشی است از جویبارهای باغ فین ـ که از مناظر بارز آن جاست. گویی در تصور شاعر خون رگ امیر در آن جویها جاری است. وی تصویرهای تازه یی از این مایع سرخ فام رسم می کند، از جمله خون امیر را با تعبیر بدیعِ "جوهر سیال ِ دانش و تدبیر" فرا می‌نماید:
"هنوز، آب به سرخی زند که در رگ جوی،
هنوز،
هنوز،
هنوز،
به قطره قطره‌ی
 گلگونه رنگ می گیرد
از آنچه گرم چکید از رگ امیرکبیر!
 نه خون، که عشق به آزادگی، شرف، انسان
نه خون، که داروی غمهای مردم ایران
نه خون، که جوهر سیال دانش و تدبیر"
 هنوز "ناله‌ی باد" و "زاری آب" در این مصیبت بزرگ به گوش می رسد اما هنوز هم گوش آسمان دربرابر این فغانها کرست. انسان اندیشه ور هنوز خود را دربرابر این "افسونگرِ پیر" درمانده و ناگزیر می بیند.
 بند آخر تعبیری است دیگر از گرمیِ احساس و انتظار یک ملّت نسبت به مردی محبوب و خدمتگزار.
 تضمین زیبای شاعر از دو مصرع حافظ اوجی بارز به سخن بخشیده است. اجزای کلام در دیگر مصراعها نیز بافت و لحنی هماهنگ با این مصراعها دارد؛ از آن جمله است ترکییبات "برون خرامیدن"، "آفتاب عالم‌گیر"، "سراچه‌ی ماتم" و نیز مراعات نظیرِ عبرت آموز "اسب، پیل، رخ، پیاده، شاه، وزیر" به صورتی تازه و متناسبِ مقام ـ که یادآور طرز بیان خاقانی است و همه حاکی از معرفت شاعرست به زیر و بم زبان فارسی.
سرانجام، حُسن ختام تأثرآمیز شعرست که با تأکید مکرر بر کلمات "محال" و "دیر"، طنینی فراموش نشدنی از خود به جای می گذارد.
 "هنوز ناله‌ی باد
 هنوز زاری آب
 هنوز گوش کرِ آسمان، فسونگرِ پیر!
 ـ "هنوز، منتظرانیم تا ز گرمابه،
 برون خرامی، ای آفتاب عالم‌گیر!"
 "نشیمنِ تو نه این کنجِ محنت آبادست
 تو را ز کنگره‌ی عرش می زنند صفیر!"
 به اسب و پیل چه نازی؟ که رُخ به خون شستند
 در این سراچه‌ی ماتم پیاده، شاه، وزیر!
 چُنو (چون او) دوباره بیاید کسی؟
 ـ محال... محال...
 هزار سال بمانی اگر،
 چه دیر، ...
 چه دیر، ...!"
 شعر "امیرکبیر" مشیری اثری گرم و پرتپش و دلپذیرست. زبانی بلیغ نیز دارد...
 *** 

ویلیام هزلیت (William Hazlitt)، نویسنده و منتقد انگلیسی (1778 ـ 1830م)، معتقد بود "کسی که فقط در دوره‌ی زندگی خویش بزرگ به شمارآید، در حقیقت بزرگ نیست. آزمون بزرگی صفحه‌ی تاریخ است". بزرگی و استقلال شخصیت امیرکبیر نیز پس از کشته شدن او و تأمل و تحقیق در کارها و خدماتش بیشتر بروز کرد. به قول یکی از سیاست شناسان قرن اخیر (به سال ۱۳۲۹شمسی)، "در دویست ساله‌‌ی اخیر تاریخ ایران اگر بشود صفت "فوق العاده" را به کسی اطلاق کرد شایسته‌ی میرزا تقی خان امیرکبیرست و بس".

 بی گمان انگیزه‌ی فریدون مشیری حْسنِ انتخابی عاطفی بوده که به یاد مردی چنین بزرگ و سزاوار ستایش شعر سروده و انصاف آن است که شعری شیوا و پرتأثیر در یادکردٍ امیرکبیر از طبع او تراویده است».

 («چشمه‌ی روشن»، دیداری با شاعران، دکتر غلامحسین یوسفی، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۷۴، از صفحه‌ی ۷۴۳ تا۷۴۸)

اشتراک:

مطالب مرتبط:

3333

پخش زنده سیمای آزادی

Popular Posts

مسعود رجوی-۲۲بهمن ۱۴۰۱: «اتوبوس مجانی» استبداد و وابستگی با سرنشینان ساواکی، آزادیخواهان و ...

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

مسعود رجوی: درماندگی بچه شاه از «سلطنت انتخابی» تا «فراسوی» سلطنت و جمهوری

توییتر اختر شبانه

پیام مسعود رجوی در دومین سالگرد انقلاب ضدسلطنتی

بازدید از وبلاگ

468511

مانور بزرگ جنگی سیمرغ رهایی ارتش آزادیبخش ملی ایران